وبلاگ‌های ناهید رکسان و سعید سامان در کلمه‌ئو

۱۳۹۷ دی ۴, سه‌شنبه

آخرین تانگو در آنکارا!




استعفای وزیر دفاع ایالات متحد در اعتراض به تصمیم رئیس‌جمهور،   مبنی بر خروج آمریکا از سوریه،   فرودگاه «گت ویک» را به تعطیلی کشاند؛   دولت یک نفرة اسرائیل را در آستانة سرنگونی قرار داد؛  ‌کشتی نیروی دریائی نئاندرتال‌ها را در دریای خزر به گل نشاند،   و حسن روحانی را به ترکیه پرتاب کرد.  بله،  برنامه‌ای که آمریکا برای رژیم ملائی در سوریه تنظیم  کرده بود ناکام ماند.  برداشت حضرات این بود که چه بشار اسد برود و چه بماند،  مزدوران مسلح شیعه در سوریه،  تحت حمایت ارتش آمریکا آیندة اینکشور را رقم خواهند زد.  اگر بشار اسد بماند که تحت نظارت اینان به حکومت اسلامی رضایت می‌دهد،  و اگر هم برود ملایان وارث «ارتش مزدوران» آمریکا خواهند شد و در سوریه حکومت اسلامی برقرار می‌کنند.  ولی قضیة‌ «چی فکر می‌کردیم، و چی شد» از کار درآمد!  زبان لندن بند آمد؛ دولت اسرائیل غافلگیر شد،   و نئاندرتال عجم سراسیمه به آنکارا دوید و پس از شرکت در مراسم گودبای پارتی ارتش آمریکا،   به اتفاق همتای ترک خود در اجرای «آخرین تانگو در آنکارا» نقش آفرینی نمود!  گویا مایکل پمپئو پس از تماشای همین «تانگو» به یاد «شب یلدا و ملت ایران» افتاد،  و تک بیتی از «نظامی گنجوی» کاشه رفت:

در نومیدی بسی امید است
پایان شب سیه سپید است 

خلاصه جناب وزیر امورخارجه با توسل به یک شاعر کلاسیک «وعده» می‌دهند که سپیدی،  «سرنوشت محتوم» سیاهی شب خواهد بود!   ولی خوب این «شب» که در سرودة نظامی گنجوی آمده،  با پدیدة فیزیکی شب و روز  ـ  گردش زمین به دور محور خود ـ  هیچ ارتباطی ندارد!‌  در عرصة واقعیت شب چند ساعتی طول می‌کشد،   بعد هم همیشه آفتاب طلوع می‌کند.  ولی واژه شب در سرودة گنجوی «مطلق،‌  مبهم، ‌ معنوی و کلی» است،  از اینرو هر کس می‌تواند آن را به میل و سلیقة خود به نحوی «تفسیر» کند.                

ولی یکوقت فکر نکنید وزیر امور خارجة ایالات متحد با آثار «نظامی گنجوی» آشنائی دارند.  به هیچ عنوان؛   وزارت امورخارجة یانکی‌ها شیفتة‌ نام ایشان شده که هم به «نظامی» ارجاع می‌دهد،  هم به «گنج!»  و می‌دانیم که عموسام تشنة «گنج» است،   و این «گنج» هم بدون تخریب و کشتار،   یعنی بدون «دخالت‌های انسان‌دوستانة نظامیان ناتو» به دست نخواهد آمد!   به همین دلیل یانکی‌ها به عرفان هم علاقة مفرطی پیدا کرده‌اند و بعضی از تولیدات صدمن یک قاز هولیوود نیز در توجیه تخریب و ویرانی به مولانا جلاالدین رومی متوسل می‌شوند:‌   «هر کجا ویرانه‌ای هست،  گنجی هست!» این مختصر را گفتیم تا دلیل شیفتگی یانکی‌جماعت به شعرکلاسیک فارسی مشخص شود.   این جماعت با آثار فروغ فرخزاد یا سروده‌های نادر نادرپور و سهراب سپهری هیچ کاری ندارد؛ ‌آثار اینان، ‌ برخلاف آثار شعار سرایان معاصر از قماش سیمین بهبهانی یا احمد شاملو،  با «کلی‌گوئی و نصیحت و پند و اندرز،   و  تلطیف و توجیه خشونت و تهاجم و ...» و خلاصة‌ مطلب با زبان قدرت،  و زبان باورهای جمع در تضاد آشکار قرار می‌گیرد!   حال آنکه تک بیت نظامی گنجوی نه قدرت رسمی را به چالش می‌کشد،   نه باورهای جمع را.   پس چه بهتر که «یلدا» به این تک بیت مرتبط شود تا ویژگی‌های‌اش را از دست بدهد!  

«یلدا» ریشه در باورهای ساکنان فلات بلند دارد.  به «اقوام ایرانی و جشن و نوشیدن شراب و افروختن آتش در انتظار طلوع خورشید» ارجاع می‌دهد.   به عبارت دیگر ویژگی «یلدا» عدم ارتباط با اعیاد اقوام سامی و ادیان ابراهیمی است!  و در تک بیت «مصرفی» هیزاکسلنسی تمام ویژگی‌‌های یلدا ذوب ‌شده و از میان رفته!  

بله،   وزیر امورخارجة ایالات متحد در واقع نظامی گنجوی را به  ابزار نفی «یلدا» تبدیل کرده،  اقوام ایرانی و فرهنگ و آئین‌های کهن‌شان را در خم رنگریزی «دهکدة جهانی» فرو برده‌اند!   در این لجنزار توحیدی که ایشان و هم‌پالکی‌های‌شان «جهان آزاد» می‌خوانند،  آمریکا در جایگاه رهبر لنگر می‌اندازد و خواهد توانست «دمکراسی» مطلوب و مورد نظر خودش را به ایران بیاورد!   حداقل «حسین خمینی»،  عضو قبیلة خمینی چنین می‌پندارد:

«[...]‌حسین خمینی می‌گوید فقط جهان آزاد به رهبری آمریکا است که می‌تواند دمکراسی به ایران بیاورد[...]»
منبع: رادیوفردا، ‌مورخ 27 آذرماه سالجاری 

بله،  همین آمریکا که مخالف لائیسیته و برابری حقوق انسان‌هاست،   و از امضاء کنوانسیون حقوقی «منع تبعیض و خشونت علیه زنان» در سازمان ملل خودداری می‌کند،    برای آخوند شیعی،  «دمکراسی» را به ایران خواهد آورد!  همین کافی است که بدانیم نوة روح‌الله خمینی مانند دیگر آخوندهای جمکرانی،  از «دمکراسی» چه برداشتی دارد، و چرا آن را در جمال بی‌مثال واشنگتن رویت می‌کند!   هر چه باشد به گواهی موضع‌گیری‌های منطقه‌ای واشنگتن،‌   این فقط آمریکاست که طی 70 سال گذشته،  مبارزه با استبداد را در پروژه‌های «اجتماعی ـ  سیاسی» جماعت پدوفیل و برده‌فروش و حرمسرادار و طرفداران سنگسار و قصاص و... رویت کرده.  طی این مدت چه واشنگتن و چه پامنبری‌های اروپائی‌اش یک لحظه از شعار «اسلام،  دین ضداستبداد» دست برنداشته‌اند.   این است دلیل «احترام» عمیق یک توله خمینی به یانکی!   

البته مطلب رادیوفردا به هیچ عنوان جدید نیست؛  قضیه‌ به گزارش «کریستوفر هیچنز»،  ‌مورخ 6 تیرماه 1384 بازمی‌گردد!   مطلبی است که پس از گذشت 13 سال،‌  دوباره انتشار یافته!  چرا که در این گزارش همه از آخوند و ماچه آخوند،  از اصفهان گرفته تا قم و مشهد در جبین یانکی‌ها «ناجی» را رویت کرده‌اند.   درآستان ‌قدس،  حیاط خلوت جمبول،   متولی در انتظار کمک آمریکا  دقیقه شماری می‌‌کند،   و در اصفهان،  مسقط‌الراس سازمان‌های جاسوسی انگلیس در ایران هم کنیزالاسلامی را می‌بینیم که آرزومندست،   «آمریکا بیاید رژیم را سرنگون کند و برود»:     

«[متولی از من پرسید] فکر می‌کنید که آمریکا به کمک ما خواهد آمد یا همه اینها حرف است [در اصفهان دختر جوان و محجبه خانواده،  که با مرد نامحرم دست نمی‌دهد،  از او می‌پرسد [می‌شود آمریکا بیاید رژیم را بیندازد و بعد از یک هفته برود؟]»
همان منبع
 
بله،  13 سال پیش این ماچه آخوند و آن متولی هم برای «پایان شب سیه» له له می‌زدند.  و بی‌دلیل نیست که هیزاکسلنسی پمپئو «قلم» رنجه فرموده،    «یلدا» را به نظامی گنجوی چسبانده‌اند!   هنوز جوهر تبریکات صمیمانة هیزاکسلنسی خشک نشده بودکه «شب سیه» پس از 8 ماه به پایان رسید و ناو هواپیمابر هسته‌ای «جان سی 23 » از تنگه هرمز عبور کرده وارد خلیج فارس شد:

«[...]‌ به گزارش آسوشیتدپرس این ناو اولین کشتی جنگی آمریکا است که پس از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای [8 مه 2018]‌ و پس از طولانی‌ترین دورة غیبت ناوهای هواپیمابر نیروی دریائی آمریکا به خلیج فارس اعزام شده [...]‌»
منبع:  یورونیوز،   مورخ 22 دسامبر 2018 

به استنباط ما طی این مدت،   بعضی‌ها می‌خواستند پاسدارجماعت با بحران‌سازی در خلیج فارس،‌   نقش ژاندارم منطقه را ایفا کند تا یانکی‌ها بتوانند باج بیشتری از شیخک‌ها بگیرند! بعضی‌ها هم می‌خواستند با سرنگونی دولت عربستان یک منطقه یکدست اخوانی به رهبری ترکیه تشکیل دهند و سوریه را هم به عنوان سرجهازی ترکیه پشت قبالة اردوغان بیاندازند. ولی خوب از آنجا که برخلاف باور عوام «خواستن،  توانستن نیست»،  نئاندرتال‌های ترک ناکام ماندند،   کنیز مطبخی شیعی هم نتوانست خواست ارباب را برآورده کند!  بحران‌سازی اوکراین در تنگة «کرچ»،   و خوشخدمتی دولت کانادا ـ  بازداشت مدیر هوواوی ـ  هم نتیجة نامطلوبی به بار آورد!   لگد هولناک مائوتسه تونگ به ماتحت دولت تحت‌الحمایة بریتانیا درکانادا تفهیم کرد که دوران نورانی جنگ سرد و «برتری غرب» دیگر سپری شده!  مادر ترزا هم به ناچار کرکرة مغازه‌ای را که از 4 مارس سالجاری با مسمومیت رسانه‌ای «سرگئی سکریپال» برای اثبات «تهاجم روس‌ها به انگلستان» افتتاح کرده بود پائین کشید!   

در این گیرودار بود که وزیر امورخارجة انگلستان راهی تهران شد تا با ازدواج نسل سوم خمینی و گلپایگانی،‌   میخ طویلة کودتای آیرون‌ساید را محکم کند.  ‌ وزیر دفاع مادر الیزابت هم به کی‌یف دوید تا پایه‌های کودتای سوم اسفند اوکراین را استحکام بخشد.  ولی آنچه در لندن پیش‌بینی نشده بود،  چرخش ناگهانی آمریکا در سوریه بود!  بله،  یکبار دیگر آمریکا زیرپای چوبدار بریتانیائی‌اش را کشید و برای رعایای اروپائی‌اش و دولت اسرائیل،  ‌تجربة تلخ کانال سوئز در دوران جمال عبدالناصر را زنده کرد!   

با این تفاوت که در آن دوران حکومت ایران غرق در عظمت آریامهریسم،   مهر «ژاندارمی آمریکا» را به پیشانی زده بود،   و اعلیحضرت که پیوسته برای دولت لائیک ناصر شاخ‌وشانه می‌کشیدند،  از او به عنوان «عبدالناصر قبطی» یاد می‌فرمودند!   ولی این روزها شرایط دیگری حاکم شده.  دیکتاتوری کارگری خوشبختانه فروپاشیده و از آنجا که جهت حفظ موجودیت ملایان بر اریکة قدرت،  حکومت  نئاندرتال می‌باید عرعر «نبرد با آمریکا» سر دهد،  دست‌ یانکی به  دامان ژاندارم شیعی‌اش نمی‌رسد.  واشنگتن ناچار شده رأسا وظیفة «مقدس» ژاندارمی خلیج فارس را بر عهده گیرد!  اردوغان هم که تا گریبان در مرداب کودتای نافرجام ولی‌نعمت انگلیسی‌اش گیر کرده،  با یک دست به نبرد سهمگین با بنیامین نتانیاهو مشغول شده و دست دیگر را به سوی آمریکا دراز کرده از پرزیدنت ترامپ برای دیدار از ترکیه دعوت به عمل می‌آورد!   خلاصه بگوئیم گاری شکسته لندن حسابی در سربالائی افتاده،  و تخم و ترکة اسحاق و اسمعیل که از قدیم یابوی‌های وفادار این گاری «مقدس» بودند،  مشغول گاز گرفتن یکدیگر شده‌اند. 

ولی تا آنجا که به کشورمان مربوط می‌شود،   کودتای یکصد سالة کلنل آیرون‌ساید در بستر احتضار دست‌وپا می‌زند.  ما هم در کمال خشنودی جان کندن نئاندرتال‌ها را تماشا می‌کنیم و از صمیم قلب برای حکومت‌شان احتضار و نکبت و افلاسی بس طولانی آرزو داریم!      



۱۳۹۷ آذر ۴, یکشنبه

اخوان‌الموسولینی!



فروپاشی سناریوی ایجاد «مینی منطقة اخوانی» و زلزلة سیاسی در اسرائیل و انگلستان که با یکصدمین سالگرد پایان جنگ جهانی اول تقارن یافت،  فاشیست‌های ایتالیا را به فدائیان اسلام نزدیکتر کرد؛  به دو سال طفرة وزارت امورخارجه آمریکا برای اعزام سفیر به عربستان پایان داد؛   دولت فاکستان را در سنگر نبرد با آمریکا و  «جهاد با مسیحیت» نشاند؛  جشن‌ ایرانی آذرگان را به حاشیه راند و دامنة نبرد با «دولت یهود» و نفی شورای امنیت سازمان ملل را گسترش داد!    

همزمان با جشن آذرگان و پنجمین سالگرد توافق موقت هسته‌ای ـ 24 نوامبر 2013 ـ  نئاندرتال‌های شیعی «کنفرانس کشورهای اسلامی» به راه انداختند تا با یک تیر چندین و چند نشان بزنند.   هم میعاد توافق موقت حقوقی و جشن آتش ایرانیان را نفی کنند،   هم موجودیت اسرائیل را به زیر سئوال برند،   هم در جایگاه  وکیل مدافع و قیم عربستان بنشینند و از همه مهم‌تر،  شورای امنیت سازمان ملل،   ‌تنها نهاد تعیین‌کننده در امور حقوقی بین‌الملل را نفی کنند:

«[...] قبل از آنکه کشور مجعولی به نام اسرائیل تشکیل شود حق وتو را در سازمان ملل قرار دادند،   اول آمریکا و انگلیس در سازمان ملل حق وتو درست کردند و سپس رژیم جعلی اسرائیل [...]»
منبع:  سایت حسن روحانی، ‌مورخ 24 نوامبر 2018 ،  کد خبر: 106944
   
سطور فوق بخشی است از شکرخوری‌های حسن روحانی که از دانشگاهی در بریتانیا یک دکترای حقوق بین‌الملل هم دریافت کرده ولی همچنان در لجنزار ایدئولوژیک دست‌وپا می‌زند.   از قدیم گفته‌اند،  «دکتر شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل.»  از شما چه پنهان آخوندجماعت هم هرگز آدم نخواهد شد.  در هر حال «دکتر» حسن روحانی که پس از دیدار با جفری هانت به بلبل‌زبانی اوفتاده،  چند اصل اساسی را نادیده گرفته.   نخست اینکه اگر اسرائیل به عنوان عضو رسمی سازمان ملل «مجعول» است،   چرا فاکستان و ایالات متحد «مجعول» نیستند؟!   دیگر اینکه قانونگزاری،  خصوصاً در سطح جهانی نیازمند اهرم‌های اجرائی است،  و اگر این اهرم در دست دولت‌های تعیین‌کننده قرار نگیرد،  مصوبه‌های شورای امنیت ارزش و اهمیت کنونی‌شان را نیز از دست خواهند داد.  و نهایت ‌امر،  پس از فروپاشی اتحادشوروی،   انحلال شورای امنیت سازمان ملل از مطالبات اصلی ایالات‌متحد است،   و بارها و بارها از سوی فرانسوا اولاند،  ‌رئیس جمهور «سوسیالیست» فرانسه مطرح شده بود.   تعجبی ندارد که اینک همین چرندیات از زیر ریش‌وسبیل ملای سمنانی بیرون زده.   بله زمانی‌که چشم امیدتان به گلة وحش باشد و افسارتان هم در دست یانکی‌ها،‌  با شعار «مبارزه با آمریکا» در واقع مطالبات ارباب را بازنشخوار خواهید کرد.   البته در زمینة‌ «تکرار مطالبات فاشیست‌ها»،  حسن روحانی تنها نیست؛   از کمک‌های مرده‌ریگ محفل موسولینی نیز برخوردار می‌شود.
 
همزمان با وعظ و خطابة نئاندرتال «منتخب» بر علیه موجودیت کشور اسرائیل و نهادهای حقوقی بین‌المللی،  رادیو و تلویزیون دولتی ایتالیا نیز مم‌جواد ظریف،  وزیر امور خارجة نئاندرتال‌ها را جهت بازنشخوار مطالبات فاشیست‌های اروپا و آمریکا،  و لگدپرانی به توافق هسته‌ای بالای منبر فرستاد.   

مم‌جواد ضمن تهدید به «خروج از برجام» ـ  توگوئی جهانیان منتظر تصمیمات ایشان نشسته‌اند ـ  به اروپائی ها نصیحت کرد که «مستقل» باشند و از آمریکا دنباله‌روی نکنند!  می‌دانیم که ملایان ‌خیلی «مستقل» هستند؛  و از آنجا که با عرعر «نبرد با آمریکا»،  چهار دهه عامل اجرای سیاست‌ دوم واشنگتن در منطقه شده‌اند،  به خودشان اجازه می‌دهند همه را «نصیحت» کنند!  ولی برای مم‌جواد خبرهای بدی آورده‌ایم.  زورق زپرتی «مید‌.این. یو.اس» که آخوند پدوفیل و برده‌فروش را بر آن نشانده‌اند تا از منافع بعضی‌ها در لندن و واشنگتن پاسداری کند،  به دلائل متعدد،  از جمله شکست کودتای اخیر سازمان سیا در عربستان پوسیده و ‌سوراخ شده و  هر آن بیم غرق شدن‌اش می‌رود.    

دقیقاً به همین دلیل است که سگ‌های وفادار لندن جملگی بر علیه لائیسیته و روابط حقوقی و اقلیت‌ها به اجماع رسیده‌اند.  جالب اینکه برخورد «قاطعانة» علی روضه خوان،  رهبر نئاندرتال‌ها با روابط حقوقی و اقتصادی جهانی عیناً در افاضات نخست‌وزیر اسرائیل نیز رویت می‌شود.   از شما چه پنهان تخم و ترکة قواد خلیل الله ـ  نتانیاهو و علی روضه‌خوان  ـ  هر دو از «برجام» منزجرند؛  هر دو برای بازگشت شرایط منطقه به دوران «پیش‌برجام» مثل سگ صحرای کربلا له له می‌زنند؛‌  هر دو تشنة جنگ و تخریب و آدمکشی‌اند و ... و در چنین لجنزاری است که نخست وزیر «فاکستان» از برادران جمکرانی و اسرائیلی‌اش پیشی گرفته و موجودیت مسیح را انکار می‌کند ـ   سپوتنیک،  ‌مورخ 24 نوامبر 2018.  بله،  فدائیان اسلام به نفی شورای امنیت سازمان ملل،  توافق هسته‌ای و موجودیت اسرائیل اشتغال دارند، نخست‌وزیر اسرائیل هم‌صدا با علی روضه‌خوان از تحمیل تحریم‌های اقتصادی به ملت ایران استقبال رسمی به عمل می‌آورد،   و در این گیرودار و خرتوخر،  هر روز یک فایل صوتی جدید نیز در مورد جمال کشوقی منتشر می‌شود و ... و اگر به این «بساط»، تناقض‌گوئی‌های دستگاه ترامپ در مورد ماجرای کشوقی،   و تهاجم بوق‌های گورستان‌پرستان به شاهزاده بن‌سلمان،   و خفقان‌شان در مورد خودداری دستگاه ترامپ از اعزام سفیر به عربستان را نیز اضافه کنیم،  متوجه خواهیم شد که بعضی‌ها چه آشی سر بار گذاشته بودند! 

بله هیچکس نمی‌پرسد به چه دلیل از سال 2017 تا 13 نوامبر سالجاری،   علیرغم روابط گستردة نظامی،  اطلاعاتی،  اقتصادی و تجاری بین واشنگتن و ریاض،   وزارت امور خارجة ایالات متحد از اعزام سفیر به عربستان سعودی خودداری کرده بود؟!   هیچیک از صاحب‌نظران و کارشناسان «خیابانی» دهکدة‌جهانی این موضوع «پیش‌پاافتاده» را مطرح نمی‌کند.   

دلیل هم روشن است؛   قبلة این جانوران وحشی اگر مبال روتاری کلاب نباشد،   مسلماً فاضلاب کاخ سفید است.   و نمازگزاردن به سوی این قماش «قبله» نیز آداب و رسوم ویژة خودش را دارد.  از آنجمله است تبدیل روابط حقوقی معاصر به آداب و رسوم قبائل صحرانشین در قرن هفتم میلادی.  به عبارت دیگر،  نفی جامعة مختلط،   تبدیل ارتباط دیپلماتیک به ارتباط ایدئولوژیک،   رسمیت دادن به شایعه،  خروج از جایگاه واقعی اجتماعی،  رواج مرزشکنی،  پدرپرستی،  و گرفتن انگشت اتهام به سوی اقلیت‌های قومی و مذهبی و از همه مهم‌تر،  «سکوت» در مورد بعضی مسائل برای حفظ پرستیژ ارباب!
                 
پس «سکوت بندگان» را بشکنیم!   اگر از سال 2017،  آمریکا به عربستان سفیر اعزام نکرده،  به احتمال قریب‌به‌یقین در انتظار معجزة پیوند فرخندة‌ «خدیجه و جمال» نشسته بود!   خلاصه،   وزارت امورخارجة‌ یانکی‌ها شکم‌اش را ‌برای سرنگونی «شاه ظالم عربستان» و استقرار یک جمهوری اسلامی «نان وآبدار» در اینکشور،  آنهم در میعاد دوم اکتبر صابون زده بود.   چرا که میعاد کذا علاوه بر سالگرد تشکیل «اوپوس دیئی»،‌  شاخة متحجرتر از واتیکان،  به آغاز دوران سیاه «خامنه‌ای ـ‌ موسوی» نیز ارجاع می‌دهد.  در اینجا برای یادآوری یک مینی پرانتز باز می‌کنیم. 

پس از آزادی خرمشهر،‌  همانطور که شاهد بودیم،  تداوم جنگ در دستور کار آمریکا قرار گرفت و در تاریخ دوم اکتبر 1981،  ‌ دست پرمحبت سازمان سیا،   علی خامنه‌ای را با 90 درصد آراء از صندوق انتخابات نئاندرتال‌ها بیرون کشید،  و میرحسین موسوی هم در جایگاه نخست‌وزیر این رئیس‌جمهور «محبوب» لنگر انداخت.   در این دوران «نورانی» علاوه بر اجباری شدن نماد بردگی برای زنان،   فعالیت همه احزاب و گروه‌های مخالف ممنوع شد،  و ... و خصوصاً قتل‌عام زندانیان سیاسی در رأس فعالیت‌های روزمرة حکومت  قرار گرفت. نئاندرتال‌ها با تکیه بر جنگ استعماری،  اقتصاد زیرزمینی استعماری را نیز بر جامعه حاکم کردند.  و مسلم است که بدون تشرف ادواردو آنیلی به دین مبین اسلام و تحکیم پیوند مافیای ایتالیا و سازمان سیا با حکومت نئاندرتال‌ها چنین شانس بزرگی نمی‌توانست نصیب ملت ایران شود!

«شهید ادواردو» از مشتریان پروپاقرص منبر علی روضه‌خوان بود و از آوریل1981 ـ پیش از کودتا برعلیه بنی‌صدر‌ ـ  در صف اول نماز جماعت نئاندرتال‌ها حضور به هم می‌رساند و حمایت مافیای ایتالیا از «رئیس جمهور آینده» را در عمل نشان می‌داد!   ناگفته نماند که تصاویر اتحاد جمکران و نمایندة مافیای ایتالیا در ویکی پدیا سانسور شده؛   اهمیتی ندارد اینهم دلیلی است دیگر بر «استقلال» اینترنت!   مهم این است که اتحاد دو سرطان کاتولیک و شیعی تحت نظارت سازمان سیا،  سرانجام در دوم اکتبر نتیجه مطلوب را به بار آورد.   این مختصر را گفتیم تا اهمیت میعاد دوم اکتبر را به بازیگوش‌ها گوشزد کرده باشیم!

در چنین میعادی است که یک نئاندرتال بی‌نام و نشان را با نام مستعار «‌علی خامنه‌ای» از زباله‌دان بیرون کشیدند تا جانوری که به پدوفیلی و برده‌داری و سنگسار و قصاص تحت عنوان «فرهنگ» افتخار می‌کند،   در برهوتی که با کودتا پس از کودتا در کشور ایران به راه افتاده بود،  «یک شبه ره صد ساله رفته»،‌   تبدیل ‌شود به «شخصیت سیاسی!»  

از همان روزها،   یانکی‌جماعت به این توهم دچار شد که روز دوم اکتبر برای‌اش شگون دارد؛  اسلام را گسترش می‌دهد و نان‌اش را در روغن می‌اندازد.  ولی ناپدید شدن کشوقی در استانبول آنهم در همین میعاد،  به گاوچران‌ها ثابت کرد که سخت اشتباه کرده‌اند!

البته اشتباهات یانکی‌ها در مورد سناریوی کشوقی ـ سرنگونی پادشاهی عربستان جهت گسترش اسلام ـ   فقط به میعاد دوم اکتبر محدود نمی‌شود،  انتخاب مکان ـ  استانبول و پرسوناژها ـ جمال کشوقی و خدیجه چنگیز ـ  نیز سرسری و هول‌هولکی بوده.   گویا گاوچران‌ها فرصت «مطالعه و پژوهش» نداشته‌اند!   به عنوان مثال شهر استانبول،  مکانی است که عملیات قهرمانانة جیمز باند در آن صورت می‌گیرد!‌  و این مکان معمولاً مملو از انواع جاسوس‌های روس و آدم‌های پلید و خشن و بدجنس و مزوری است که همیشه از جیمز باند شکست می‌خورند!  خلاصه در چنین شهری،  مراجعه به کنسولگری عربستان،   آنهم به بهانة  کسب مدارک لازم برای ازدواج با یک صبیة ترک و خادم سازمان سیا،  و در واقع جهت  عملی کردن سناریوی ایجاد منطقة یکدست اخوانی،  خیلی منطقی و مطمئن به نظرشان  می‌رسید! ولی با وجود اینکه صبیة مذکور، ‌ مثل انواع جمکرانی‌اش «چندچهره» بوده و مثل بوقلمون رنگ عوض می‌کرده،  نام خانوادگی مناسبی نداشته!  ‌ «چنگیز» اصلاً  به درد این حرف‌ها نمی‌خورد!   ولی یانکی‌ها همانطور بالاتر گفتیم شتابزده بودند و فرصت «پژوهش» نداشتند،   نام«خدیجه» هوش از سرشان ربوده بود.

می‌دانیم که ازدواج خدیجة بی‌بی‌گوزکی امت اسلام با محمد،  و به ویژه ازدواج خدیجه ثقفی 12 ساله با روح‌الله خمینی 26 ساله،   امکاناتی برای یانکی‌ها فراهم آورده بود که در خواب هم نمی‌دیدند!  از اینرو برای‌شان مسلم بود که ازدواج خدیجه 36 ساله با جمال 60 ساله هم می‌تواند نان‌شان را در همان نوع روغن‌ها شناور کند!   ولی خوب اینبار کباب در کار نبود،  خر داغ می‌کردند!  اینبار نمی‌شد «مستر هیچ» را با یک فروند خدیجه به رهبر امت مسلمان تبدیل کرد!  

خدیجة بی‌بی‌گوزکی،  عرب بود و ثروتمند!   خدیجة جمکرانی،   هم بچه آخوند ثقفی بود و می‌توانست عرب باشد!  ولی «خدیجه چنگیز» ایجاد اشکال می‌کرد؛  حروف «چ و گ» در زبان عربی وجود ندارد و یانکی‌های شتابزده،   این نکتة‌ اساسی را نادیده گرفتند.   از آنجا که اعراب و فرنچ کانکشن هم عجله داشتند تا کودتا را هر چه زودتر سرو سامان دهند،   بار اول که جمال کشوقی به کنسولگری مراجعه کرد،   با آغوش باز از سوی هم‌میهنانش مورد استقبال قرار گرفت!   بله،   جمال کشوقی پیش از میعاد دوم اکتبر هم به کنسولگری عربستان مراجعه کرده بود،  و هیچکس مزاحمش نشده بود.   ولی بار دوم معلوم نیست چه پیش آمد؛  گویا جبرئیل «کودتا» را لو داده بود! 

از اینرو،  این دوم اکتبر،   برخلاف دوم اکتبر سال 1981،‌   نتیجة مطلوب به بار نیاورد! جمال کشوقی  ناپدید شد و در حالیکه هیچ اثری از جسد وی به دست نیامده،   عوام به ویژه در طویلة شیعی از «قتل وی به دستور شاهزاده بن‌سلمان» اطمینان یافته‌اند،   و «داستان دنباله‌دار  جمال» آغاز شده.   ابتدا خدیجه چنگیز را در یورونیوز مشاهده کردیم که به احترام ماتحت آخوند چند قواره پارچه روی سرش گذاشته بود،‌   و برای مرگ جمال دوقل دوقل اشک می‌ریخت و «مِف و مِف» می‌کرد و می‌گفت،   «تقصیر من شد!»   البته در این برنامه در مورد «تقصیر ایشان» هیچ نگفتند،  دیگران در این مورد گزارش دادند که این خدیجه گویا با گروه اخوان‌المسلمین هم در ارتباط بوده!

خلاصه جیغ و فریاد رجب اردوغان و وزیر امورخارجه‌اش،  و همچنین جنجال بوق‌های اخوان‌المسلمین و  فدائیان اسلام که هم‌صدا با واشنگتن‌پست و نیویورک‌تایمز بر علیه ولیعهد عربستان دست به افشاگری می‌زنند،  و از او یک شیطان تمام عیار ساخته‌اند،  دلیل دارد!   شاهزاده بن‌سلمان مغزشوئی کودکان و آموزش خرافات و مزخرفات اسلام را در مدارس ممنوع کرده؛   گشت منکرات را نیز برچیده!  همین کافی است که خون برتری‌طلبان غرب را که یکصد سال است با تکیه بر توحش و تحجر آخوند،   به سرکوب لائیسیته در کشورهای مسلمان‌نشین مشغولند،  ‌به جوش آورد.  اینان در عربستان با مشکل روبرو شده‌اند و مسلماً به دلیل اهمیت مذهبی شبه‌جزیرة عربستان،  ‌ این نوع چرخش‌های سیاسی  ـ لائیسیته ـ پشت مرزهای عربستان متوقف نخواهد ماند.   و این است دلیل ابراز ارادت دولت ایتالیا به مم‌جواد ظریف،   و دعوت نیروی دریائی این کشور از ناو گروه جمکرانی‌ها!   محفل موسولینی هم مانند فدائیان اسلام از تحولات عربستان به وحشت افتاده.   



۱۳۹۷ آبان ۲۲, سه‌شنبه

جمال، رجب،‌جمکران!



طی دو سالی که از پرتاب شدن دونالد ترامپ به کاخ سفید می‌گذرد،   ایالات متحد از دو توافق حقوقی ـ  برجام و پیمان منع موشک‌های هسته‌ای میانبرد ـ  خارج شده؛   دو کودتا در ایران و عربستان ناکام مانده؛   وزرای امورخارجة‌ ایالات متحد و انگلستان ناچار به استعفا شد‌ه‌اند،  هر بار هم جان بولتون سراسیمه به مسکو دویده،   و نهایت امر نتیجة انتخابات میاندوره‌ای در آمریکا،  وزنة‌ دو قطبی «دمکرات ـ جمهوریخواه» را در جامعه سنگین‌تر کرده!  «پیام یهودستیز و اسلام‌نواز» انتخابات میاندوره‌ای در دو مرحله و با دو تهاجم مسلحانه ارسال شد.   پیش از این انتخابات تهاجم به مکان عبادت یهودیان در پیتزبورگ به اینان تفهیم کرد که یهودستیزی همچنان در دستور کار قرار خواهد داشت.  و پس از انتخابات کذا،   در میعاد روضه و زوزة‌ «امت شیعی»،   تهاجم مسلحانه به یک کلوب شبانه در حومة لس‌آنجلس به پیشخدمت‌های سنتی لندن و واشنگتن مژده داد که حمایت غرب از پدوفیلی و زن‌ستیزی و تعدد زوجات همچنان ادامه خواهد یافت!  ولی گاوچران‌ها به این مختصر اکتفا نکردند.

اینان در میعاد 4 نوامبر،   لوئیس فاراخان،   نمایندة ویژه جهادی اوباما را به دانشگاه تهران فرستادند تا ضمن ستایش از دستاورد‌های حکومت نئاندرتال‌ها ـ  سرکوب و تاراج ملت ایران ـ  شعار «مرگ بر آمریکا» را هم بازنشخوار کند.   بعد هم تحت عنوان «تحریم حکومت آخوند»،   بانک‌های تحت نظارت خامنه‌ای و نیروهای مسلح و سرکوبگر حکومت ملایان از فهرست تحریم‌‌های یانکی خارج شد،  تا نئاندرتال‌ها بتوانند ضمن لنگر انداختن در سنگر «قربانی تحریم‌های آمریکا»،  به پولشوئی ادامه داده،   حق‌وحساب گاوچران‌ها و چوبدارهای‌شان را بپردازند.   البته وزارت امورخارجة‌ یانکی‌ها تأکید می‌کرد که غذا و دارو شامل این تحریم‌ها نمی‌شود.   ولی کیست که نداند از یک‌سو،   شبکة واردات و توزیع در دست نئاندرتال‌هاست،   و از سوی دیگر، آمریکا بهای غذا و دارو را به دلار دریافت می‌کند!   به عبارت دیگر،  غذا و دارو همچنان ابزاری خواهد بود در دست حکومت جهت سرکوب و تاراج ملت.   خلاصه برخلاف شعار ساخته و پرداختة ساواک جمکران که به مذاق اعلیحضرت بسیار شیرین آمده،  چرا که نقش آمریکا در کودتای 22 بهمن 1357 را انکار می‌کند،  باید به صراحت بگوئیم:  «دشمن ما همینجاست،‌  اربابش هم آمریکاست.»   از مطلب دور افتادیم؛  بازگردیم به ناکامی کودتای فرنچ‌کانکشن در عربستان که همزمان رئیس چینی‌‌ اینترپل و جمال کشوقی را غیب کرد!  به همین دلیل نیز دامنة بی‌بی‌گوزک‌سازی «اخوان‌المسلمین» و اربابان غربی‌اش حسابی «توسعه» یافته!

اخیراً به دلیل هیاهوی خبرگزاری‌ها  «بر همه روشن و واضح و مبرهن» شده که برای کشتن یک تروریست مفلوک 60 ساله،   ولیعهد عربستان 15 مأمور امنیتی را به استانبول فرستاده،  تا پس از خفه کردن ایشان با کیسه پلاستیکی،  پیکرش را قطعه قطعه نموده‌ و این قطعات را در چمدان‌‌های متعدد از کنسولگری خارج کنند!   همچنین رجب اردوغان ادعا می‌کند که نوار صوتی قاتلان را در اختیار آمریکا و انگلستان و فرانسه قرار داده!   البته «خبرنگاران حرفه‌ای» از سلطان رجب نمی‌پرسند،‌  نوار کذا از کجا به دست ایشان اوفتاده؟!   چرا که اگر چنین پرسشی مطرح شود،  رسوائی به بار می‌آورد. ‌ سلطان رجب می‌باید بپذیرد که دستگاه امنیت و اطلاعات ترکیه که به دلیل عضویت اینکشور در سازمان ناتو،  نهایت امر تحت نظارت آمریکا و انگلستان فعالیت می‌کند،  با نصب دستگاه شنود در کنسولگری عربستان در استانبول ‌کنوانسیون وین را آشکارا نقض کرده!   از سوی دیگر،   با توجه به افشاگری ادوارد سنودن در مورد جاسوسی آمریکا از همة رعایای اروپائی و پادوهای ‌اسلام‌زده‌اش،   ممکن است پرسش دومی هم مطرح شود که به مراتب دردسرسازتر از پرسش اولی خواهد بود.  و آن اینکه آمریکا از همة خراج‌گزارانش جاسوسی می‌کند،  پس منطقاً سازمان سیا پیش از رجب اردوغان در جریان مسائل قرار داشته.  چه دلیلی دارد که پیش از همه،   وزیر امورخارجه ایالات متحد،  و سپس رئیس سازمان سیا برای شنیدن نوار مکالمات مربوط به قتل کشوقی در کنسولگری عربستان راهی ترکیه شوند؟!   

برای پاسخ به این پرسش‌ها می‌باید نیم‌نگاهی به بساط شیطان‌سازی بوق‌های حاکمیت آمریکا ـ  واشنگتن پست و نیویورک تایمز ـ  از شاهزاده بن‌سلمان بیاندازیم.   اولی به رجب اردوغان تریبون می‌دهد،   و دومی ادعا می‌کند ترور قاسم سلیمانی،   یکی از برادران و سرداران پامنقلی نئاندرتال معظم،  در دستور کار ولیعهد عربستان قرار داشته!  اینجاست که می‌رسیم به یک پرسش سرنوشت‌ساز!   و آن اینکه چرا از یک پاسدار حکومت نئاندرتال‌های شیعی تصویر قربانی «محتمل» توطئة شاهزاده بن‌سلمان ارائه می‌دهند؟! 

کودتائی که قرار بود بساط پادشاهی را در عربستان برچیند،   شکست خورده و محفل جنایتکار «احترام به ادیان» برای سلب مسئولیت از خود به «شیطان» نیاز دارد!  منطقاًً زمانیکه «شیطان» ساخته شد،  بلافاصله «فرشته» هم باید ظهور کند!   جالب اینکه،   اینبار «فرشته» در هیبت وزیر امورخارجة بریتانیا ظاهر شده!   به گزارش خبرگزاری‌ها،   برای نخستین بار پس از ناپدید شدن جمال کشوقی در استانبول،   «جفری هانت»،   ‌وزیر امور خارجة بریتانیا برای «مذاکره» با مقامات عربستان سعودی راهی اینکشور شده!   با توجه به شیون و زاری پایان‌ناپذیر رجب اردوغان برای «برادر دینی‌اش»،   به استنباط ما وزیر امورخارجة‌ بریتانیا برای شرکت در مراسم چهلمین روز‌ درگذشت جانگداز کودتای «فرنچ کانکشن» در عربستان رنج سفر برخود هموار نموده!   البته دولت انگلستان در این مصیبت بزرگ تنها نیست؛   حلقة «سوته دلان» شریک غم اوست!    گذشته از سلطان رجب کودتازده و شیخ قطر،‌  بنیامین نتانیاهو، علی‌خامنه‌ای،   ال‌سیسی،   دولت و دربار بیلدربرگستان،  و به ویژه دستگاه ترامپ نیز کاخ باکینگهام را در این روزهای تلخ همراهی می‌کنند!
 
در رأس حلقة «سوته دلان» پادشاه و ملکه بیلدربرگ‌ستان را می‌بینیم که «یواشکی» راهی لندن شده،    ازمادر الیزابت دلجوئی کردند!  سپس بنیامین نتانیاهو به عمان دوید و‌ پرچم اسرائیل در امارات به اهتزاز در آمد!‌  البته اهتزاز پرچم اسرائیل در امارات به مسابقات ورزشی مرتبط می‌شد ولی در کمال تعجب این مسابقات به ابزار ادای احترام وزیر فرهنگ و ورزش اسرائیل به ماتحت آخوند، و حمایت رسمی از توحش و سرکوب زن در کشورهای مسلمان‌نشین تبدیل شد!  بله،  سرکار خانم «میری رگف»،  وزیر فرهنگ و ورزش اسرائیل به پیروی از اوباش جمکران،  ابتدا از دست دادن با مردان اماراتی خودداری فرمودند،   سپس به پیروی از مادر الیزابت، یک نماد بردگی زن به سر مبارک انداخته راهی مسجد «شیخ زاید» شدند و با امضاء دفتر یادبود مسجد،  احترام دولت متبوع‌شان را به ماتحت ملا و شیخ و پیش‌نماز و قاری و تروریست به ثبت رسمی رساندند.  جالب اینکه  بساط مارگیری خانم وزیر دقیقاً در گیرودار مانور نظامی انگلستان در عمان ـ  بزرگترین مانور نظامی اینکشور طی 17 سال اخیر ـ  به راه افتاده بود!

خلاصه تخم و ترکة اسحاق به تخم و ترکة اسمعیل خیلی احترام می‌گذارند و اگر رسماً و علناً با یکدیگر ارتباط ندارند،   تحت نظارت لندن،  هوای یکدیگر را دارند!   در راستای همین ارتباطات «برادرانه» بود که نئاندرتال‌های جمکرانی در مورد ماجرای کشوقی آلو در دهان گذاشته،   با بی‌صبری منتظر بودند،  تا داداش بزرگه‌‌شان کودتای ناکام را به نحو دیگری با کمک مصر و قطر و «فاکستان» به ثمر برساند.  باشد تا هم نان لندن و واشنگتن را در روغن شناور سازد،   هم پیروزی حزب دمکرات را در انتخابات میان‌دوره‌ای تضمین نماید.  می‌دانیم که نئاندرتال‌های شیعی و سنی هنوز درک نکرده‌اند که امامزادة انتخابات در آمریکا دیگر نمی‌تواند برای‌شان معجزه کند!

اینچنین بود که به اتوبوس حامل مسیحیان مصر حمله شد؛ ‌ سیاهی لشکر سنتی آنگلوساکسون‌ها در «فاکستان» بر علیه یک زن مسیحی ـ آسیه بی‌بی ـ  بسیج شد،   و ...  لوئیس فاراخان هم سروکله‌اش در دانشگاه تهران آفتابی شد تا برای «نئاندرتال‌های نخبه» یک دهن «مرگ بر آمریکا» بخواند.   ولی این بساط هم نمی‌توانست سناریوی کودتا در عربستان را نجات دهد.   از اینرو بنیامین نتانیاهو را به میدان فرستادند؛  ولی میدانداری ایشان نیز «دولت مستعجل» بود!   پیش از ادامة مطلب نیم‌نگاهی بیاندازیم به سناریوی کودتا. 

در این سناریو پادشاهی عربستان می‌بایست جایش را به یک «جمهوری اسلامی» می‌سپرد و جمال کشوقی،  عضو تشکل تروریست اخوان‌المسلمین پس از ازدواج با یک فروند ترک لچک به سر،  تبدیل می‌شد به رئیس جمهوری اسلامی عربستان!  خلاصه بگوئیم،  همان طرحی که آنگلوساکسون‌ها می‌خواستند در هیاهوی بهارعرب پیاده کنند،  اینبار به صورت دیگری روی میز طراحی اوفتاده بود.  در صورت موفقیت این کودتا،  قطر و عربستان و ترکیه و پاکستان و تونس پای در نوعی «جهان اسلام» اخوانی می‌گذاردند،   و دوقطبی مضحک «شیعی ـ سنی» می‌توانست تبدیل شود به عامل استراتژی‌ساز!  چرا که جهان اخوانی،  به صورت رسانه‌ای  در تقابل با جهان جمکرانی قرار می‌گیرد!  از سوی دیگر دولت اسرائیل هم تبدیل شده به «دولت یهود»،  و چند هفته پیش هم به همت آنجلا مرکل شاهد افتتاح  بزرگترین مسجد مسلمانان در کشور اشغال شدة‌ آلمان بودیم.  در نتیجه،  سه پیشخدمت «شیعی ـ سنی و یهودی» آمریکا در جنوب مرزهای روسیه جنگ زرگری به راه می‌انداختند و عین چاقوکش‌های سرپل‌تجریش یقه‌گیری می‌کردند و در این محشر خر «توحیدی» بود که کشور اشغال شدة جرمانی عظمت گذشته را باز می‌یافت و خاورمیانه تحت نظارت داهیانة برلن فرصتی طلائی به دست می‌آورد و تا زیر مژگان در منجلاب دین‌خوئی مغروق می‌شد و می‌رفت که در چارچوب منافع غرب برای همیشه با «لائیسیته» وداع کند!

خلاصه به قول معروف حضرات اشتهای‌شان صاف صاف است!   وقتی هم کشوقی،  کودتاچی اصلی، عین امام دوازدهم شیعه‌ها غیب‌ شد،  تلاش کردند تا همین سناریو را در ابعاد کوچک‌تری از طریق گربه‌رقصانی در مصر و اسرائیل اجرا کنند.  اینچنین بودکه در یک چشم بهم زدن مذاکرات صلح اسرائیل و جهاد اسلامی به نتیجة مطلوب رسید و علیرغم قرار گرفتن «حماس» در فهرست تشکل‌های تروریست آمریکا و اتحادیة اروپا،   اسرائیل به دولت اخوانی قطر اجازه داد 15 میلیون دلار به کارمندان ساکن نوار غزه پرداخت کند!  نخست‌وزیر اسرائیل هم از این بده بستان با تروریست‌ها دفاع جانانه‌ای به عمل آورده،   حسابی پُز داد:

«[بنیامین نتانیاهو] تأکید کرد:  کمک مالی قطر به نوار غزه گامی صحیح و ضروری برای بازگرداندن آرامش به این منطقه است [...] من با هماهنگی دستگاه‌های امنیتی هر کاری بتوانم برای بازگرداندن آرامش به مناطق جنوبی (اسرائیل) و جلوگیری از بروز بحران انسانی انجام می‌دهم [...]»
منبع: رادیو فرانس انترناسیونال،  مورخ 11 نوامبر 2018 

سخنان گهربار نخست‌وزیر اسرائیل دقیقاً یک روز پیش از سفر ایشان به پاریس‌،  جهت شرکت در مراسم یکصدمین سالگرد پایان جنگ جهانی اول ایراد شد.  و هنوز دیگ قمپزهای انساندوستانة نتانیاهو سربار قُل‌قُل می‌زد که شاخة نظامی حماس اعلام داشت «نورالدین بارک»،   فرماندة محلی شهر «خان یونس» توسط نیروهای اسرائیلی در خاک غزه به قتل رسیده!   نتانیاهو چون این بشنید، ‌ سفرش را نیمه کاره رها کرده به اسرائیل دوید.  و اینچنین بود که «پلان ب» آتلانتیسم ـ ایجاد مینی‌منطقة ‌اخوانی ـ هم به آب گوزید،  و ایجاد این مینی‌منطقة نازنازی به سرنوشت کودتای قبلی دچار شد!   نتیجة این شکست‌ها روشن است،  عربستان  نیز مانند ترکیه از سلطة گورستان‌پرستان ـ  آتلانتیست‌ها و پادوهای اسلام زده‌شان ـ  خارج خواهد شد،  و امیدواریم خروج این مناطق از چنبرة نفرت‌فروشان  لندن و واشنگتن آغازی باشد برای حرکت ملت‌های منطقه به سوی لائیسیته.


۱۳۹۷ مهر ۲۸, شنبه

کارناوال کودتا!



«[...] سخاوتمند از زمانى که در آبزیربالای الیگودرز چشم به جهان گشوده بود تا این لحظه که در مقابل در ورودی مجلس شورای ملى با این موجود عجیب و غریب صحبت مى‌کند،  مسئله‌ای «امنیتى»،   خارج از حزب توده و محمد مصدق به گوشش نخورده بود[...]»
منبع:  سعیدسامان،  «آقای سخاوتمند»، ص. 32

پس از 17 روز جنجال رسانه‌ای،  بالاخره تلویزیون دولتی عربستان،  در تاریخ 20 اکتبر سالجاری،  کشته شدن جمال کشوقی را تأئید کرد!   اینچنین بود که سفر مایکل پمپئو به ترکیه و عربستان برای حل معضل غیب شدن کشوقی نتیجة مطلوب به بار آورد!  و از آنجا که ترکیه اخیراً یک فروند آخوند آمریکائی را آزاد کرده و برای بساط 4 نوامبر ـ انتخابات میاندوره‌ای آمریکا ـ به دونالد ترامپ گوشه چشمی نشان داده،   وضعیت مناسبی دارد.‌  از اینروز سطل زباله روی سر عربستان خالی شد!  کی بود؟ کی بود؟  عربستان بود!

در جوامع متمدن،‌  زمانیکه فردی را به قتل متهم می‌کنند،‌  در درجة نخست و خارج از تمامی قضایا،  ‌ هم جنازة‌ مقتول در دست است،  و هم پزشکی قانونی علت مرگ را «غیر طبیعی» ارزیابی کرده.   ولی در طویلة‌ توحیدی روتچیلد‌ها نیازی به اینگونه «شواهد» نیست؛‌  اصل بر ادعای پوچ و شایعه است!   به همین دلیل همه می‌باید این دروغ شاخدار را بپذیرند که شاهزاده بن‌سلمان،   دستور قتل «جمال کشوقی» را صادر کرده و مأموران وی «کشوقی» را در کنسولگری عربستان در استانبول شکنجه داده و به قتل رسانده‌اند!   بعد هم جسدش را تکه تکه کرده‌اند و ... و خلاصه این توهمات «موثق» را بوق‌های روتچیلد در اختیار جهانیان قرار می‌دهند،  در حالیکه هنوز اثری از جنازة مقتول ( فرضی) در دست نیست!
   
جنجال مادر ترزا در مورد «سرگئی سکریپال و دخترش»،   و همچنین هیاهوی بوق‌های آتلانتیست در مورد «دخالت روسیه در انتخابات آمریکا» را که فراموش نکرده‌ایم!  دقیقاً همین بساط به راه افتاده بود.  در این معیادها هم هیچ سند و مدرکی جهت اثبات «نقش روسیه» در موارد فوق ارائه نشد،  ولی بوق‌های ضدلائیسیته در راه واژگون نمائی و نفرت فروشی و گسترش حماقت یکدم از زوزه باز نمانده‌اند.   در مورد «قتل کشوقی» هم همین روند حاکم شده.   هیاهو و جنجال برای انحراف افکار عمومی از اصل مطلب،  آنهم از طریق نشاندن جنایتکار و متجاوز در جایگاه «قربانی و طرفدار آزادی بیان!»         

بله «جمال کشوقی»،  که به ادعای شیپورهای روتچیلد «طرفدار آزادی بیان» و روزنامه‌نگار بوده و به فرمان  بن سلمان به ‌قتل رسیده»،   نه تنها شخصاً از دشمنان سرسخت لائیسیته و دمکراسی به شمار می‌آمد که قبیله‌اش نیز دهه‌هاست در همین لجنزار توحیدی دست‌وپا می‌زند.

جمال کشوقی،  خواهر زادة ال‌فاید،   پدر «شهید» دودی ال‌فاید،  و برادرزادة عدنان کشوقی، دلال اسلحه است که در ماجرای «ایران ـ کنترا»،   نقشی کلیدی ایفا کرده بود.   شخص جمال کشوقی در دوران تاخت‌وتاز «بن لادن و ملاعمر» به عنوان «گزارشگر»،   با سرویس‌های امنیتی عربستان و آمریکا در افغانستان همکاری داشته،‌  و خلاصه دست راست بن‌لادن به شمار می‌آمد.   تحصیلات ایشان در رشتة مدیریت بازرگانی و فعالیت‌حرفه‌ای‌شان در زمینة مطبوعاتی «اعلام» می‌شود!  گویا آنحضرت از سال 1984 فعالیت مطبوعاتی‌اش را در عربستان آغاز کرده،   به عبارت دیگر از تأئیدات سازمان سیا و «ام. ای. 6» برخوردار بوده:     

«جمال کشوقی [از سال 1984] به همکاری با مطبوعات عربستان پرداخت [...] به خبرنگاری برای روزنامه‌ها و مجلات عربی از جمله شرق‌الاوسط اشتغال داشت [...] تا سال ۱۹۹۹ در خاورمیانه و آفریقا [...] به گزارشگری می‌پرداخت و گفته می‌شود که در دوران گزارشگری در افغانستان با سرویس‌های اطلاعاتی عربستان سعودی و آمریکا همکاری داشت[...]»
منبع:  رادیوفردا،  ‌مورخ   25 مهرماه سالجاری

البته اشتباه نکنیم،  سابقة درخشان کشوقی به این مختصر محدود نمی‌ماند.  ایشان به عنوان مشاور مطبوعاتی «شاهزاده ترکی الفیصل»،   سفیر وقت عربستان سعودی در بریتانیا و سپس در آمریکا نیز انجام وظیفه کرده‌اند،   و در مطبوعات غرب به عنوان «آزادیخواه و مترقی» شهرت  فراوان یافته‌اند!   جریان از اینقرار است که در سال 2003،   وزارت مطبوعات عربستان کشوقی را از سردبیری «الوطن» برکنار می‌کند،‌  و همین عمل کافی است که غربی‌ها او را مترقی و آزادیخواه رویت کنند:        

«[...] کشوقی از سال 1999 تا 2003 به سردبیری روزنامه الوطن [...]‌ منصوب شد اما [...] به دلیل آنکه اجازه داده بود [در این روزنامه] مطلبی در انتقاد از [...] ‌بنیانگذار وهابیت چاپ شود [...] برکنار شد.   و از اینجا بود که او در غرب بعنوان فردی آزادی‌خواه و مترقی شهرت یافت[...]»
همان منبع

بله می‌بینیم که غربی‌ها در توزیع عناوین «آزادیخواه و مترقی» به اتباع کشورهای نفت‌خیز بسیار گشاده‌دست و سخاوتمندند!   طی 40 سال اخیر که حتی سینما هم در عربستان ممنوع بود،  هیچ اعتراضی از جمال کشوقی  به گوش نرسید،  با این وجود ایشان «مترقی و آزادیخواه»‌ به شمار می‌روند!  از اینرو به محض اینکه نماد بردگی زن،‌   رکن اصلی تحجر شرع و توحش عرف با اصلاحات شاهزاده بن‌سلمان به لرزه در می‌آید،  جمال کشوقی را می‌بینیم که دوان دوان به آمریکا می‌رود،   و تبدیل می‌شود به «منتقد نظام!»   غربی‌‌ها هم که طی سدة اخیر نان سرکوب زن در کشورهای مسلمان‌نشین را سق زده‌اند،   بلافاصله در جمال بی‌مثال «جمال کشوقی»،  آزادیخواهی و ترقی رویت می‌کنند!              

در کشورمان دیدیم که همین بوق‌ها چگونه مصدق و خمینی و محمد خاتمی و میرحسین موسوی را به همین ترتیب به شخصیت‌های برجسته و رهبران محبوب و مردمی تبدیل کرده بودند.   بله،   دستگاه شخصیت‌سازی از اوباش،   و بازیافت زباله را آتلانتیست‌ها و پادوهای‌شان بی‌جهت طراحی نکرده‌اند.  این دستگاه «توحیدی»،  جهت تحمیل سکون بر جامعه و گسترش سرکوب ملت‌ها طراحی شده،  و «جمال کشوقی» هم یکی از مهره‌های همین دستگاه نبوی بود.  

کشوقی که تحت نظارت سازمان سیا با القاعده و طالبان در ارتباط دائم قرار داشت،   در سال 2017،   از عربستان به آمریکا رفته،  و تبدیل می‌شود به مخالف و منتقد «محمد بن سلمان!»   دلیل هم روشن است؛  اصلاحات شاهزاده بن‌سلمان به مذاق گورستان‌پرستان غرب،  و در رأس‌شان هیئت حاکمة آمریکا هیچ خوش نیامده.   در نتیجه در راه ممانعت از اصلاحات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی در عربستان به تکاپو افتاده‌اند.   جنجال بوق‌های غرب پیرامون ناپدید شدن جمال کشوقی و زر زر و وراجی و حدیث و روایت‌سازی پیرامون «شکنجه و قتل وی در کنسولگری عربستان در استانبول» و تهدید عربستان نیز بخشی است از همین «سیاست انسداد» که بارزترین نمونة ‌آن را در «گاردین»،   بلندگوی دشمنان لائیسیته و مخالفان حقوق زنان در کل منطقه  مشاهده می‌کنیم.   این روزنامه ضمن انتقاد شدید از حکومت فعلی عربستان و تهاجم به شخص بن‌سلمان،   مدعی شده که این حکومت به مراتب از اسلافش سرکوبگرتر است!   در پایان هم به پادشاه عربستان هشدار داده که پسرش را از سرنوشت «شاه ایران» آگاه کند:  

«[...] سن و سال شاه سلمان آنقدر هست که بخاطر آورد چه بر سر شاه ایران آمد.  لازم است پسرش را در جریان این خاطرات قرار دهد.»
منبع‌: گاردین،  مورخ 18 اکتبر 2018

از شما چه پنهان،‌  تیز و آروغ کارفرمایان گاردین سخت به مذاق جمکرانی‌ها شیرین آمده،   و انواع «بوز نیوز‌ها» آن را سر سفره نذری گذاشته و به مزمزه‌اش پرداخته‌اند.   ما هم به قلم‌زن گاردین یادآور می‌شویم،   وقتی در راه جا انداختن پیزی کارفرمایانش،  آستین‌ها را بالا می‌زند تا ناپدید شدن جمال کشوقی را به حساب شاهزاده بن‌سلمان بگذارد،  ‌ این امکان نیز وجود خواهد داشت که دست اربابانش را رو کند،   و همه از جمله نویسندة این سطور چند نکتة پیش‌پاافتاده و به ظاهر نامرتبط را دریابند!  

نخست اینکه شکست کودتای «فرنچ کانکشن» در عربستان،  شدیداً کک به تنبان روتچیلد‌ها انداخته!   دیگر آنکه پیش از کشوقی،   رئیس اینترپل هم که در فرانسه سکونت داشت،  در تاریخ 25 سپتامبر ناپدید شده بود.   ولی این موضوع تا 4  اکتبر ـ  فردای استعفای ناگهانی و غیرمترقبة وزیرکشور فرانسه ـ  رسانه‌ای نشد!

در این میعاد که با61 مین سالگرد پرتاب «سپوتنیک»،  نخستین ماهواره به فضا تقارن یافته،  ولادیمیر پوتین راهی هند شد،  و نئاندرتال «معظم» هم در استادیوم آریامهر بالای منبر رفت و برای ارباب‌اش خط‌ونشان می‌کشید،  و سیلی می‌زد و پیشرفت می‌کرد!   ولی در پی انتشار خبر فروش موشک‌های اس 400 به هند،   نئاندرتال معظم از بالای منبر سقوط کرده و نتوانستند به پیشرفت و سیلی زدن ادامه دهند!  در نتیجه،   بساط «جنبش سبز» نیز در هم ریخت و با انتشار عکس‌ گردش‌های «یواشکی» میرحسین موسوی و کشتزارش،  مهم‌ترین دکان بازیافت زباله ـ  تبدیل مزدور استعمار به قهرمان ـ  در کشور ایران تعطیل شد!  گویا یکی از موشک‌های مذکور به دکان «مصدق سازی» طویلة شیعی لندن اصابت کرده باشد!  و اینچنین بودکه در سایت رادیو فردا تصویری از میرحسین موسوی و کشتزارش انتشار یافت که ایندو را در سالن انتظار فرودگاه نشان می‌داد!   در ارتباط با این تصویر،‌  رادیو فردا تیتر زده بود:

«میرحسین موسوی به خانة برادرش رفت!»
منبع: رادیوفردا،‌  مورخ 6 اکتبر سالجاری 
          
همانطور که می‌بینیم  زهرا خانوم سرش را به زیر انداخته و میرحسین موسوی هم نگاهش را از دوربین دزدیده!  سالن انتظار خلوت است،   از هواداران میلیونی میرحسین موسوی هیچ نشانی به چشم نمی‌خورد؛  تاریخ تصویر مشخص نشده،   ولی لباس‌ رهبران سبزالله نشان می‌دهد که هنوز با گرمای تهران فاصله داریم!   به عبارت دیگر،   همانطور که پیشتر هم بارها و بارها در این وبلاگ اشاره کرده‌ایم،  در کشور ایران بساط «حصر و تبعید» فقط رسانه‌ای است،  و هدفی جز «تبدیل مزدور به قهرمان» دنبال نمی‌کند.  محفل «شیخ‌وشاه» بساط کذا را از دورة میرپنج در ایران به راه انداخته بود،   ولی این پروسه در مورد دو عضو تشکل تروریست فدائیان اسلام ـ  محمد مصدق و روح‌لله خمینی ـ  نتیجة‌ بسیار مطلوبی برای آتلانتیسم به همراه آورد!

مصدق‌السلطنه،  حاکم سابق خراسان،   تبدیل شد به «قهرمان ملی و قربانی ظلم و ستم شاه»، خمینی مالیخولیائی و هوادار بساط 28 مرداد 1332 هم ردای «رهبر ضداستبداد» بر تن کرد.   اینک که رایحة تعفن خمینی‌ایسم سراسر منطقه را فرا گرفته،  و دیگر احدی به این لجنزار  توجه ندارد،  زمان برق انداختن لاشة مصدق فرا رسیده.   بوق‌های استعمار تلاش می‌کنند از محمد مصدق تصویر «مدافع منافع ملی و طرفدار دمکراسی» ارائه دهند.   ولی اگر سری به وبلاگ «محک‌ستان» بزنیم و به فهرست اعضای قبیلة‌ مصدق در پست‌های کلیدی نیم نگاهی بیاندازیم،  به صراحت درمی‌یابیم که محمد مصدق در راه دفاع از «دمکراسی» تمامی اعضای خانواده‌اش را به مناصب دولتی گماشته بود،  و در واقع یک «دولت خانوادگی و قبیله‌ای» تشکیل داده بود!   

البته این فهرست کامل نیست؛   شاخة فرعی آن مسکوت مانده،   هر چند برای دریافت اصل مطلب یعنی اثبات «قبیله نوازی» مصدق کفایت می‌کند.  در رابطه با مصدق مطلب جالب دیگری هم در قالب بریده روزنامه در «محکستان» مطرح شده که نشان می‌دهد،  این «قهرمان ملی» و دست‌ساز استعمار،  چگونه منابع انرژی کشور ایران را نیز پشت قبالة کشورهای مسلمان‌نشین انداخته:

«[...] نفت ایران تنها متعلق به ایران نیست،  بلکه به ملل اسلامی نیز تعلق دارد، و پاکستان می‌تواند نفت ایران را به بهای ارزانتری بخرد[...]» 

بله محمد مصدق همچنانکه می‌بینیم مانند خمینی،  همه چیز را برای «اسلام» و به کام لندن و واشنگتن می‌خواست!   به همین دلیل نیز ‌پس از اینکه با آشوب‌سازی،  زمینة کودتای ارباب را فراهم آورد،‌  در یک دادگاه نمایشی صاحب یک دکان سه دهنة «حصر» شده،   ردای قربانی «ظلم و ستم» به دوش انداخت.  در دوران «دمکراسی آریامهری» احدی جرأت نداشت از مصدق حرفی بزند؛   رسانه‌ها هم حق نداشتند در مورد وی اطلاع‌رسانی کنند.   به همین دلیل راه باز بود تا در مورد مصدق قصه‌ها بسازند و با حکایاتی از شجاعت و وطن‌پرستی او دهان عوام را حسابی آب بیاندازند!   خلاصه ایشان تبدیل شدند به شخصیت سیاسی محبوب عوام!

در واقع ساواک این جانور وحشی را در ردة ‌«منهیات» قرار داده بود تا به این وسیله برای‌اش بازارگرمی کند.   به همین دلیل نیز پس از آنکه کودتای 22 بهمن 1357 به ثمر رسید، نخستین واکنش عوام،  تجمع در احمد‌آباد جهت بزرگداشت سالگرد مرگ مصدق بود!  مصدق هم مانند بیگ‌مک در اتحادشوروی،   در رده منهیات قرار داشت،‌  از اینرو صف اهالی مسکو در برابر نخستین شعبة مک دونالد،   بی‌شباهت به صف امت همیشه در صحنه برای «زیارت» قبر مصدق نبود!   با این تفاوت که اهالی مرز پرگهر،  طبق روند رایج طویلة روتچیلد‌ها،   در لجنزار روضه و زوزه و مرده‌پرستی و نفی مادیت و مادیات دست‌وپا می‌زد و با تغذیه از شایعات بوق‌های آتلانتیسم،   برای ادای احترام به مزدور استعمار صف کشیده بود،   در حالیکه قربانیان سرکوب بلشویسم برای خوردن همبرگرهای دستپخت امپریالیسم از سروکول هم بالا می‌رفتند.   دردسرتان ندهم؛   «منهیات» آخوند،  از جمله منهیات آخوندهای بلشویک،   در هر حال «عوام‌ربا» دارد،   ولی دستپخت آشپزهای ترک زبانزد خاص و عام است!

می‌گویند در ضیافت شامی که به افتخار مایکل پمپئو در استانبول برگزار شد،‌  خوراک دنبلان و شکمبة «جمال کشوقی» آنچنان مورد پسند آنحضرت قرار گرفت که از خود بی‌خود شده،   عین دراویش در سماء رفت؛   به دور خود می‌چرخید و زیر لب می‌گفت:

«مارسی؛  ماکرون؛  مرکل؛  ادلب!  مارسی؛  ماکرون؛  مرکل؛  ادلب! ... »          

در اینجا لازم است برای آندسته از خوانندگان گرامی که متوجة «شطحیات» گهربار وزیر امور خارجة‌ آمریکا نشده‌ و به دلیل جنجال بوق‌های روتچیلد از اصل مطلب دور افتاده‌اند، توضیحاتی بیاوریم!

جونم براتون بگه!   قرار بود 7 سپتامبر سالجاری،  رجب اردوغان،  آنجلامرکل،  امانوئل مکرون و ولادیمیر پوتین در ترکیه با یکدیگر ملاقات کنند،   و در مورد «ادلب» تصمیم بگیرند.   ولی در این تاریخ ولادیمیر پوتین به تهران آمد،  وآنجلا مرکل در شهر مارسی ـ  مقر شبکة فرنچ کانکشن ـ  با امانوئل ماکرون دیدار کرد!  ‌ 10 روز بعد،  ملاقات ولادیمیر پوتین با رجب اردوغان در سوچی برگزار شد،   و به محض اینکه روسیه اعلام داشت حملة نظامی به ادلب منتفی شده،   یک هواپیمای نظامی روسیه هدف قرار گرفت و 15 سرنشین آن کشته شدند!   باری ملاقات 4 جانبة استانبول همچنان در تعلیق ماند تا اینکه عربستان مرگ «جمال کشوقی» را تأئید کرد و قرار شد ملاقات 4 جانبه در تاریخ 27 اکتبر برگزار شود.  بقیة قضایا را هم خودتان حدس بزنید!