وبلاگ‌های ناهید رکسان و سعید سامان در کلمه‌ئو

۱۳۹۴ دی ۵, شنبه

تپل و پاترنوس!




روز 25 دسامبر،  ‌آخرین جمعة سال 2015،  کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها هدایای پاپانوئل را از زیر درخت کاج برداشتند.   نمی‌دانیم هدایای پاپانوئل برای چلیپاپرستان چه بود،   ولی می‌دانیم پاپانوئل برای جمکرانی‌ها نشادور ناب و مرغوب هدیه‌ آورده بود.  از اینرو آیت‌الله جکی،  ‌ پدر وزیرارشاد دولت تف‌سربالای جمعی، حسابی سرحال آمده،‌   جست‌وخیز می‌کرد و خلاصه به قول معروف «دور برداشته بود» و پروپاگاند سازمان سیا در باب جهان‌شمولی برده فروشی،  پدوفیلی،  همجنس‌نوازی،  زن‌ستیزی و سنگسار را بازنشخوار می‌کرد.   

جکی،   به نقل از «علی عین» ادعا داشت که «خداوند محمد صاد را برای هدایت همة عالم فرستاده!»   بله،‌  لازم است «همة عالم» از «نعمت» تعدد زوجات و تفکیک جنسیت و تشویق همجنس‌گرائی و دیگر احکام ضداجتماعی محظوظ شوند:  

«[...] ‌حضرت علی (ع) [...] گفت خداوند پیامبران را فرستاد تا به انسان‌ها راه هدایت را نشان دهد اما با مبعوث کردن پیامبر اسلام در اصل هدایت کننده به همه عالم را فرو فرستاد[...]»
منبع:  ایرنا،   ‌مورخ 25 دسامبر2015  

حال برای اینکه ببینیم «جکی» از کجا می‌داند که «علی عین» چنین حرفی‌هائی زده،   باید به فهرست آخرین میهمانان «فرنگی» حکومت زال‌ممد نیم‌نگاهی بیاندازیم!  این میهمانان «آلکس سالموند» اسکاتلندی،‌   و «ژرار لارشة» فرانسوی بودند!

در پی سفر «لودریان»،   وزیردفاع فرانسه به مسکو،   ژرار لارشه،   رئیس مجلس سنای فرانسه نیز در آخرین روز آذرماه برای یک سفر 3 روزه راهی تهران شد.   به ادعای رسانه‌ها،  پس از کودتای 22 بهمن 1357،   این نخستین بار است که رئیس سنای فرانسه به ایران سفر می‌کند.   با توجه به اینکه ایشان از نزدیکان «ژاک شیراک»،  رئیس‌جمهور اسبق هستند،   و شیراک نیز خود از دست‌پرورده‌گان و نوچگان والری ژیسکار،   آخوند‌نواز معروف و هوادار ملاممد خاتمی و اسلام خوب به شمار می‌رود،   و خصوصاً با در نظر گرفتن مراتب لطف و مرحمت سنای فرانسه به احسان نراقی و امیرعباس هویدا،   سفر «مسیو» لارشه به جمکران در راستای حمایت از هم‌محفلی‌های جمکرانی‌شان صورت گرفته و از هرگونه تفسیر بی‌نیاز است!   به ویژه تخصص مسیو «لارشه» در رشته دامپزشکی نشان می‌دهد که حاکمیت فرانسه جهت بقاء و سلامت حکومت آخوند از هیچ کوششی فروگزار نخواهد کرد.   بله،  اینچنین بود که سفر رئیس سنای فرانسه به تهران،   جان تازه‌ای در کالبد مقامات جمکرانی دمید.   خلاصه رئیس سنای فرانسه در نقش پاپانوئل ظاهر شد،   و گذشته از نشادور مرغوب و ناب و رحمانی، اکسیر «بازیافت جوانی چارپایان» را نیز به مقامات حکومت لات و آخوند هدیه داد.  با پوزش از دام‌های دوست‌داشتنی و مفیدی که برخلاف لات و آخوند آزارشان به کسی نمی‌رسد،   ‌مطلب را ادامه می‌دهیم.

گر چه هدایای «مسیو» لارشه بر هر یک از بخش‌های حکومت زال‌ممد تأثیر متفاوتی داشت، همه را به صور مختلف به زن‌ستیزی و بازگشت به گذشته تشویق نمود.   به عنوان نمونه،  ‌سپاه پاسداران یواشکی و به صورت غیرمستقیم خواهان برقراری روابط دیپلماتیک با آمریکا شد. «مرکز مطالعات خلیج فارس»،  که گویا از زیرمجموعه‌های تشکل استعماری «سپاه پاسداران» است،‌   با انتشار یک مطلب «تحقیقاتی ـ شکمی» به چند نتیجة مطلوب رسید.   مهم‌ترین نتیجة تحقیقات کشکی‌‌شان این بود که آمریکا طی مذاکرات هسته‌ای خیلی به حکومت جمکران «امتیاز» داده!   و بدون عادی‌سازی روابط با آمریکا،   «توافق هسته‌ای» چندان نتیجه‌ای برای ایران نخواهد داشت.   خلاصه لازم آمده،   ‌رهبر،  ‌یعنی همان شیخ زیگزاگی خودمان بدانند که «مذاکرات هسته‌ای و برقراری روابط دیپلماتیک با آمریکا دوقلوهای تفکیک‌ناپذیر هستند!»

بله،   در واقع سپاه پاسداران خیلی «هول» کرده و از ترس مسکو می‌خواهد به آغوش امن ارباب یانکی‌اش پناه ببرد.   ولی از آنجا که شهامت ندارد مستقیماً و به صراحت تمایل خود را بیان کند،   آرزوهای‌اش را از طریق دکانی که «مرکز مطالعات خلیج فارس» نام گرفته،   بر زبان می‌آورد:     

«[...] ‌اکنون نوبت ایران و رهبر ایران است که دریابند پرونده مذاکرات هسته‌ای و تنش‌زدائی با آمریکا و برقراری روابط دیپلماتیک با واشنگتن دوقلوهای تفکیک‌ناپذیر هستند که به هیچ وجه نمی‌توان آن‌ها را از هم تفکیک کرد[...]»
منبع:  پیک نت،‌  مورخ 24 دسامبرسالجاری 

پیام سپاه پاسداران این است که توافق نهائی 14 ژوئیه،  ‌ بدون عادی‌سازی روابط با آمریکا ارزشی ندارد و خلاصه بی‌خیال قطعنامة شورای امنیت و گروه 1+5 !  چرا که،  از منظر سپاه پاسداران «اصل و اساس» برقراری روابط دیپلماتیک با واشنگتن است.   البته شخصاً از عادی‌شدن روابط آمریکا و جمکران بی‌نهایت خوشحال خواهم شد،   به این دلیل که دکان «نبرد رسانه‌ای» آخوند با اربابان غربی‌اش تعطیل می‌شود.   ولی عادی‌سازی روابط آمریکا و نوکران‌اش پیرو خواست نویسندة این وبلاگ نیست؛‌  شرایط مناسب می‌طلبد.   شرایطی که به استنباط ما اصلاً وجود ندارد!           

در شرایط کنونی،   آسمان اتحادیه اروپا به روی هواپیماهای روسیه بسته شده و آمریکا دامنة تحریم‌های روسیه را نیز گسترش داده!   به عبارت دیگر،   در شرایطی که تنش میان ناتو و روسیه اوج می‌گیرد و فرانکیست‌های اسپانیا تا زیر مژگان در گل گرفتار آمده‌اند، ‌ آلکس سالموند ـ  مصدق اسکاتلندی ـ  و رئیس سنای فرانسه راهی جمکران می‌شوند و سپاه پاسداران هم برای پرش به آغوش ارباب «مطالعات» منتشر می‌کند!   ولی جالب‌تر اینکه همزمان با ورود سالموند و لارشه به تهران،   وال‌ستریت جورنال در مورد تلاش‌های آمریکا برای کودتا در سوریه دست به افشاگری می‌زند و پس از پایان سفر اینان،   روزنامة‌ ایتالیائی «ایل منیفستو»،  در نکوهش «پوپولیسم» رئیس‌جمهور فرانسه،  وی را در صفحة نخست نشریه‌اش «فرانسوا لوپن» ‌می‌نامد!  البته به بساط «خرتوخر» حاکم بر اتحادیه اروپا،   می‌باید نخستین دیدار امنیتی «مرکل ـ کامرون» را نیز بیافزائیم.

به گزارش روزنامة تایمز،   در این نشست محرمانه که در اقامتگاه نخست‌وزیر بریتانیا صورت گرفت،‌   آندروپارکر،   مدیرکل MI5،  سازمان امنیت بریتانیا،  و آلکس یانگر،  رئیس MI6،   سازمان اطلاعات محرمانة اینکشور نیز حضور داشته‌اند:

«[...] تا بحال بین رهبران سازمان اطلاعات بریتانیا و مرکل [‌چنین دیداری] صورت نگرفته بود[...] رهبران سازمان اطلاعات بریتانیا اطلاعات مفصلی درباره خطر ناشی از گروه تروریستی موسوم به دولت اسلامی [...] به صدراعظم آلمان ارائه دادند و مرکل در مقابل اطلاعاتی درباره ولادیمیر پوتین،   رئیس‌جمهور روسیه،  اوضاع در اوکراین و کریمه به آن‌ها واگذار کرد[...]»
منبع: سپوتنیک،   ‌مورخ 24 دسامبر سالجاری

با توجه به اینکه آلمان و انگلستان عضو سازمان ناتو و تحت فرماندهی پنتاگون هستند،  منطقاً نیازی به تبادل  اطلاعات محرمانه با یکدیگر ندارند!   در نتیجه،   گزارش تایمز شکمی است،  و می‌باید معنای دیگری در آن جستجو کرد،  معنائی که در حال حاضر از دسترس ما خارج است!   ولی با در نظر گرفتن شلیک موشک قاره‌پیمای «تپل» از پایگاه «آستراخان» در شمال دریای خزر،   می‌توان حدس زد که مسکو به بحران‌سازی و تهدیدهای واشنگتن ـ  در ایران، ترکیه و اوکراین ـ  با شلیک موشک واکنش نشان داده!   نیازی نیست که بگوئیم زوزة دولت اردوغان بر علیه مسکو؛‌   شایعه‌پراکنی دکان «عفو بین‌الملل» بر علیه روسیه،   و به ویژه وق‌وقیة آخرین جمعة سال میلادی بخشی است از همین تهدیدها.

شاخک اسلامی سازمان سیا جهت حقنه کردن توحش و تحجر بادیه‌نشینان صحرای عربستان در قرن هفتم میلادی به مسلمانان سراسر جهان،   در کمال حماقت تلاش کرده از دین اسلام تصویر «مدافع حقوق انسان و حیوان» ارائه دهد:

«[...]مسلمانان به تبعیت از آموزش‌های پیامبر،   ایثار،  بخشش و احترام را در زندگی خود پیاده کردند به طوریکه غذا و آب خود را به نیازمندان انفاق می‌کردند و علاوه بر انسان‌ها، عدالت در حق حیوانات هم اجرا می‌کردند[...] عرب جاهلیت به برکت پیامبر اسلام به جائی رسید که در جامعه آن زمان نه تنها به انسان‌ها ظلم نمی‌شد و حتی برای حیوانات هم حق و حقوق قائل می‌شدند[...]»
منبع:  ایرنا،  مورخ 25 دسامبرسالجاری

بله،  آنحضرت گویا در صحرای عربستان «خیمة حمایت از حیوانات» هم افتتاح کرده بودند!   جالب است که آخوند،  یعنی مرده‌ریگ دستگاه آلمان نازی،   در احکام توحش اسلام،   نوعی «حقوق انسان» رویت می‌کند که با روابط ضدحقوقی:  برده‌فروشی،  تعدد زوجات، پدوفیلی،  و به ویژه با «زمین‌خواری» محمدصاد و غصب اموال «کفار» هیچ تناقضی نشان نمی‌دهد!   همین روابط «بدوی»،   امروز هم بر جامعة ایران حاکم است.   به همین دلیل متن وق‌وقیة «جکی» با صراحت و وقاحت حق موجودیت اقلیت‌های مذهبی ایران را نفی می‌کند:

«[...]سنی‌های کشورمان برادران ما هستند و ما با هم [...] مشکلی نداریم،  منهای مسئله شیعه و سنی اختلافات دیگر هم باید کنار گذاشته شود،‌  نباید یکپارچگی را از بین ببریم[...]»
منبع:  فارس،  مورخ 25 دسامبر سالجاری   
        
آخوند جنتی که چنین شکرخوری‌هائی می‌کند،   مسلماً از اصول اولیة ترهاتی که به عنوان «قانون اساسی» سر هم کرده‌اند و با تکیه بر آن،   آخوند شیعه را در «جایگاه برتر» نشانده‌اند،  بخوبی آگاه است.  ولی فراموش نکنیم که وقاحت آخوند از وقاحت اربابان یانکی‌اش ناشی می‌شود.  وقاحت همان‌ها که روز13 آبان 1358،   ‌اراذل و اوباش جیره‌خوارشان را به سفارتخانه‌شان در تهران هی کردند،   تا ضمن تحمیل تحریم‌های اقتصادی بر ملت ایران،   در برابر مسکو از خود سلب مسئولیت کرده باشند،  ‌ و جهت تحکیم پایه‌های حکومت آخوند، زمینة یک جنگ 8 ساله را فراهم آورند.   جنگی که راه بر جنگ‌های دیگر گشود و کل منطقه را امروز به «طویلة اسلام» تبدیل کرده.   اینک که به دلیل دخالت مسکو در سوریه یانکی‌ها شکست خورده‌اند،   قلادة حکومت لات و آخوند را برای پارس کردن به اقلیت‌های مذهبی باز می‌کنند و بر طبل توخالی «وحدت اسلامی» می‌کوبند:

«[...] جهان اسلام جمعیت 1.5 میلیاردی با فرهنگ غنی اسلام دارد[...] مسلمین در فضاهای استراتژیک جهان و در همه جا هستند،  کشورهای اسلامی دارای ذخایر عظیم و غنی نفت و گاز هستند،   اگر این درآمد این ذخائر صرف مسلمین جهان شود[...]»
همان منبع

در حماقت و عوامفریبی وق‌وقیه‌نویس سازمان سیا همین بس که،   ذخائر نفت و گاز را با «درآمد» در ترادف قرار داده!   فرامین ارباب یانکی این حسن را دارد که عوام را از واقعیت به دور نگاه می‌‌دارد؛  جکی «فراموش» می‌کند که این ذخائر بدون تکنولوژی غرب قابل استفاده نیست،   و باز هم «فراموش» می‌کند که سود فروش نفت و گاز نه به جیب ملت‌های «مسلمان» که به بانک‌های آمریکا سرازیر می‌شود.   ولی خوب این مسائل برای وقوقیه‌نویس سازمان سیا اهمیتی ندارد؛  اصل اساسی فریب دادن مخاطب،   با توسل به «دروغ» است،   و برای دروغگوئی و عوامفریبی،   چه کسی بهتر از آخوند و به ویژه بهتر از آخوند شیعی‌مسلک که اهل «تقیه» هم هست:        

«[...] اگر این درآمد این ذخائر صرف مسلمین جهان شود،   دیگر گرسنه‌ای در میان مسلمین باقی نمی‌ماند،   ولی بهره‌گیری از همه این موارد منوط به وحدت جوامع اسلامی است [...] در این شرایط است که دشمن حتی نمی‌تواند چپ به مسلمانان نگاه کند[...] به گوشه‌ای از سرزمین‌های اسلامی تجاوز و تعدی کند [...] ‌مسلمانی را بکُشد یا اموال مردم را غارت کند یا استقلال کشورها را از بین ببرد[...]»
 همان منبع

اگر تساهل و تسامح حکومت زال‌ممد با دولت کانادا،   آنهم پس از فرار مهدی خاوری را در کنار وق‌وقیه جکی قرار دهیم،   به گسترة وقاحت آخوند پی می‌بریم.   مهدی خاوری از طریق «قانونی» میلیون‌ها دلار به بانک‌های غرب منتقل کرده،   سپس به کانادا می‌گریزد.  بلافاصله قبیلة لاریجانی برای خاوری حکم اعدام صادر می‌کند،  تا دولت کانادا بتواند از بازگرداندن وی خودداری نماید!   حکومت ملایان نیز هیچ درخواستی برای پس گرفتن دلارهای سرقت شده انجام نمی‌دهد!   و نهایت امر علی خامنه‌ای،   بدون موضع‌گیری در مورد «خاوری»،   خواهان سکوت در مورد تاراج اموال ملی شده و می‌گوید:  «کشش ندهید!»   


با در نظر گرفتن شیوة برخورد حکومت آخوند با تاراجگران است که وقاحت بی‌حد و مرز سازمان تبلیغات اسلامی آشکار می‌شود.   ‌به مصداق «تره به تخمش میره،  حسنی به باباش»، سازمان کذا هم به رهبران لجنزار آتلانتیسم می‌ماند.   روز 25 دسامبر همة این جنایتکاران بالای منبر رفته بودند،   و همه برای جامعة ‌بشری صلح و امنیت آرزو می‌کردند!   ولی هیچیک به گرد پای «مادر» الیزابت دوم نرسید.    ایشان تلویحاً به همة آوارگان و قربانیان جنایات آتلانتیسم مژده دادند که زندگی‌شان مثل مسیح است:      

«[...] نور بر ظلمت پیروز است [...] عیسی مسیح هم در فقر و دربدری زندگی کرد[...]»
منبع:  فیگارو،  مورخ 25 دسامبر2015
   
و ما هم از صمیم قلب امیدواریم،‌   این «نور الهی» شامل حال «مادر الیزابت» دوم هم بشود!   بله،  آوارگان عزیز خوشحال باشید،   شما هم مثل عیسی از «برگزیدگان» شده‌اید!   خاک کشورتان را به توبره کشیده‌اند؛   خانه‌های‌تان را ویران کرده‌اند؛   اقوام و خویشان‌تان را قتل‌عام کرده‌اند،  و ...  و شما می‌باید خود را با مسیح مقایسه کنید،  کاری نداشته باشید که مادر الیزابت در کاخ‌های‌شان چه بساطی دارند!   شما دربدری و گرسنگی بکشید،  تا «جنت‌مکان 2 » برایتان قصة «نور بر ظلمت پیروز است»  بگوید!

از قضای روزگار در فیلم «لویاتان»،  آنجا که «کولیا»،  پرسوناژ اول فیلم که نمی‌داند اسقف  چشم طمع به زمین‌ خانه‌اش دوخته،  از کشیش می‌پرسد،   به چه دلیل اینهمه بدبختی و مصیبت متحمل می‌شود،   کشیش قصة رنج‌های ایوب را برایش نقل می‌کند.   «کولیا» اعتراض می‌کند،  «من از مصائب واقعی زندگی‌ام صحبت می‌کنم،  تو برایم قصه می‌گوئی؟!» کشیش نمی‌تواند پاسخی به او بدهد.   در ادامة فیلم،  «کولیا» را به اتهام واهی قتل به زندان محکوم می‌کنند،‌  و یک بیل مکانیکی ساخت کارخانة «ولوو» برای تخریب خانه‌اش می‌آورند.   در پایان فیلم می‌بینیم که بجای خانة «کولیا» یک کلیسا ساخته‌اند و اسقف در آن به وعظ مشغول است!                             

            

                  

   

۱۳۹۴ آذر ۲۸, شنبه

شیخ زیگزاگی!




در پی تصویب قطعنامة 2254 در شورای امنیت سازمان ملل ـ  18 دسامبر سالجاری ـ ‌ باراک اوباما در آخرین نشست خبری امسال خود،  برای ایراد «خطبه‌های آمریکائی» بالای منبر رفت و با تکرار شعار «اسد باید برود»،   وقوقیة حکومت زال‌ممد را تکمیل نمود.   وجه مشترک وقوقیه شاخک اسلامی سازمان سیا،   با خطبه‌های آمریکائی همان صیقل‌زدن به ماتحت آخوند از طریق «ادعای برتری،   تعیین تکلیف برای ملت‌های دیگر،  مخالفت با روابط حقوقی و به ویژه تهاجم به تصمیمات شورای امنیت سازمان ملل و عادی‌سازی خشونت» است.
         
در تداوم روند صیقل زدن به ماتحت آخوند،   امسال نیز مانند سال‌های گذشته،  آمریکا و کانادا که ادعای طرفداری از «حقوق بشر» هم دارند،   به قطعنامة «ممنوعیت تبلیغات نازیسم» در مجمع عمومی سازمان ملل رأی مخالف دادند!   بله،‌   در قاموس یانکی‌ها و دولت تحت‌الحمایة بریتانیا،   یعنی کانادا نوعی «حقوق بشر» وجود دارد که هیچ تخالفی با «نازیسم» نشان نمی‌دهد!  و به همین دلیل نیز دولت کانادا در هر فرصت برای صیقل زدن ماتحت حسن روحانی،   یک پیش‌نویس برای تنظیم «قطعنامة نقض حقوق بشر» به سازمان ملل تحویل می‌دهد،   و بوق‌های سازمان سیا هم بدون اشاره به طرفداری دولت مذکور از نازیسم،   عملیات لوتی و عنترهای کاخ باکینگهام را در بوق می‌گذارند:
      
«[...] در پیش نویس قطعنامه نقض حقوق بشر مربوط به ایران،  که کانادا آن را پیشنهاد کرده بود، ضمن استقبال از وعده‌های دولت حسن روحانی در مورد رعایت حقوق بشر،  از افزایش شمار اعدام‌ها و همچنین از ادامه برخورد با منتقدان،  فعالان مدنی،  روزنامه‌نگاران انتقاد شده[...]»
منبع: ‌رادیوفردا،  ‌مورخ 27 آذرماه سالجاری

بله،   چه خوش گفت زنده یاد «کابو»،  کارتونیست شارلی، که «یهودا از همخوابگی مسیح و محمد متولد می‌شود!»   دولت کانادا که آشکارا از تبلیغات نازیسم حمایت می‌کند،   از وعده‌های دولت روحانی در مورد رعایت حقوق بشر نیز استقبال کرده!   به عبارت دیگر،  ‌در ذهن علیل نژادپرستان غرب،‌  آخوند شیعی‌مسلک که مدافع روابط ضدحقوقی ـ  تعدد زوجات،  پدوفیلی،   برده‌فروشی و... ـ  و احکام تحجر دین است می‌تواند به عنوان مدافع حقوق بشر هم مطرح شود!   اگر اینروزها بوق‌های جمکران تیتر می‌زنند که «نوة هیتلر مسلمان شده»،   باید بدانیم که این بی‌بی‌گوزک‌ها در همان چاهک متعفنی سر هم می‌شود که نمایندگان‌اش در سازمان ملل به قطعنامة ممنوعیت تبلیغات نازیسم رأی منفی می‌دهند:

«[...]‌ رأی مخالف ایالات‌متحدآمریکا،  کانادا،  اوکراین و پالوئو به قطعنامة ممنوعیت تبلیغات نازیسم[...]»    
منبع:  سایت انگلیسی زبان سپوتنیک،  مورخ 18 دسامبر2015   

یادآور شویم،‌  کانادا تحت‌الحمایة بریتانیا،   و از حامیان سرسخت قبیله‌گرائی و احترام به توحش ادیان است و در واقع برای حفظ پرستیژ باکینگهام،   به صورت «نیابتی» مواضع لندن را اتخاذ می‌کند. به این ترتیب،   بریتانیا خواهد توانست در پناه کانادا بنشیند،  و در مجمع عمومی سازمان ملل از خود تصویر «مخالف نازیسم» ارائه دهد!   ولی زمانیکه بریتانیا از تشکل تروریست اخوان‌المسلمین حمایت می‌کند ـ  فیگارو ،   ‌مورخ 18 دسامبر سالجاری ـ  این موضع «فریبنده»،  همچون برف در آفتاب ذوب می‌شود؛   درست مثل مواضع رسانه‌ای حکومت ملایان!   حکومتی که نیروهای نظامی‌اش نه از علی خامنه‌ای،  که از غرب دستور می‌گیرد!   و آخوند طائب،   رئیس قرارگاه «عمار» برای حفظ پرستیژ «رهبر»،   حسن روحانی را مسئول این شرایط «پر افتخار» معرفی کرده:

«[...] رئیس جمهور ما تحصیلکرده حوزه است اما وقتی کشتی جمهوری اسلامی به سمت یمن می‌رود به دلیل فشارهائی که طرف‌های غربی وارد می‌کنند آن را [...] برمی‌گردانند و به سوی جیبوتی می‌فرستند[...]»
منبع:  ‌گویانیوز،‌  مورخ 18 دسامبر سالجاری  

باری،  در این موارد علی خامنه ای که در بوق‌های ناتو «همه‌کاره» است و فرماندة کل قوا،   «کور وکر و لال» می‌شود،  باشد که پادوئی برای غرب را به حساب «حسن روحانی» بگذارند.   به همچنین است در مورد مسائل اقتصادی!   فراموش نکنیم که در رسانه‌ها،  مقام معظم جمکران در مورد اقتصاد با دولت حسن فوتبال مواضع مشترک ندارند!   به عبارت دیگر،   دولت تف و تکفیرخواهان تبدیل کشور به بازار مصرف کالاهای وارداتی است و خامنه‌ای به شدت با این سیاست مخالف است:

«[...] اسدالله عسگراولادی،  ‌رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین [گفت] هیئت‌های زیاد تجاری به‌ویژه از کشورهای اروپائی به ایران آمده‌اند[...] ‌حضور این هیئت‌ها[...] فقط هزینه دارد [...] همه برای فروش کالا و خدمات [...] در بازار ایران هستند و متأسفانه ندیدیم خریدارانی هم در میان این هیئت‌ها به ایران سفر کنند[...]‌ دیده نشده [...] که هیئت‌های خارجی با بانک‌ها [...] و دیگر بنگاه‌های ایرانی تجاری مذاکره و برای دوره آتی برنامه‌ریزی کنند[...]»
منبع:‌  تسنیم،‌   مورخ 19 آبانماه سالجاری کدخبر: 912524

جالب اینجاست که مصاحبة عسگر اولادی چند روز پیش از لغو سفر حسن روحانی به ایتالیا و فرانسه صورت گرفته!   و همانطور که در وبلاگ‌های پیشین هم گفتیم،   منتفی شدن این سفر هیچ ارتباطی با عملیات تروریستی پاریس نداشته.   در واقع،   تهاجم تروریستی بهانه‌ای شد برای بوق‌های ناتو تا بتوانند شکست سیاست «بازگشت به دوران ملاممد خاتمی» را پنهان دارند!   البته دیگر محافل «برتری‌طلب» نیز برای بهره‌برداری از این کشتار وحشیانه به میانه میدان آمدند و تلاش کردند از کشتار  13 نوامبر،   یک «11 سپتامبر» ساخته،   ضمن دامن زدن به نفرت از یهودیان و مسلمانان،  از لشکرکشی به منطقه،  و به ویژه از تهاجم نظامی به سوریه و عراق تصویر دلپذیر ارائه دهند!   روشن است که فرماندهی این عملیات،   یعنی ایجاد نفرت از یهودیان و مسلمانان،  و لشکرکشی به منطقه می‌بایست به دولت فرانسه،  ‌قربانی تهاجم تروریستی 13 نوامبر محول می‌شد.  و در همین راستا،   بلافاصله یک روزنامه نگار «اسرائیلی ـ فرانسوی»،‌   در روزنامة «تایمز اسرائیل» ادعا کرد،   «یهودیان فرانسه از این عملیات آگاه بودند»:

«[...] جاناتان سیمون[...] روزنامه‌نگار فرانسوی [ادعا کرد] صبح روز جمعه به برخی از مقامات امنیتی جامعه یهودیان فرانسه،  در خصوص وقوع حملات تروریستی در شهر پاریس اطلاع داده شده بود[...]»
منبع:  فارس‌نیوز،  مورخ 14 نوامبر 2015 کدخبر: 13940823001493

اگر این ادعا درست باشد،   می‌باید بپذیریم که بعضی‌ها از تهاجم تروریستی خبر داشتند،   ولی مصلحت دیدند که دولت فرانسه را در جریان نگذارند!   به این ترتیب،  دست تروریست‌ها برای کشتار 130 تن از افرادی که برای «تفریح» از خانه خارج شده بودند،   باز ماند!   سپس بساط «ارعاب جمع» و ایجاد نفرت از اقلیت‌های مذهبی،   مسلمان و یهودی به راه افتاد:  «تروریست‌ها مسلمان بودند؛‌  یهودیان از تهاجم خبر داشتند؛  و...»  ولی با اینهمه،  محفل احترام به ادیان نتوانست در کشور فرانسه به نتایج مطلوب،   یعنی ایجاد «اجماع مقدس» جهت ارائة تصویر دلپذیر از جنگ‌افروزی،  و داغ کردن «تنور انتخابات» به نفع فاشیست‌ها ـ جبهه ملی ـ دست یابد!   حدود 50 درصد از فرانسوی‌های واجد شرایط،   انتخابات اخیر را تحریم کردند.  و فاشیست‌ها در هیچ منطقه‌ای به پیروزی نرسیدند!   تمام احزاب «پیروز» در این انتخابات،   با «حداکثر 30 درصد آراء» پیروز شدند و خلاصه مشروعیت‌شان سخت «مخدوش» است!   هر چند وق‌وق‌ساهاب‌های ناتو به «سنت رایج» این مطلب را به سکوت برگزار کرده‌اند،   با نادیده گرفتن «واقعیت»،  نمی‌توان آن را محو کرد!

حاکمیت فرانسه،   به دلیل شکست سیاست آمریکا در سوریه،  از منظر ساختاری به شدت تضعیف شده و در واقع تاوان پیروی کورکورانه از سیاست‌های واشنگتن را می‌پردازد.   از اینرو تلاش می‌کند،   خود را به روسیه «نزدیک» نشان دهد!   ولی با توجه به این اصل اساسی که اعضای سازمان ناتو می‌باید الزاماً مطیع سیاست‌های واشنگتن باشند،   فرانسه نمی‌تواند از چارچوب «نظامی ـ امنیتی» تحمیلی پای بیرون بگذارد.   خلاصه،   هیاهو پیرامون اعزام ناو «شارل دوگل» به منطقه جهت اجرای عملیات «مستقل» در عراق و سوریه،  جز ادعای پوچ هیچ نیست.   وتصویب قطعنامة شورای امنیت در مورد حل بحران سوریه ـ  رادیو فردا،  مورخ 18 دسامبرسالجاری ـ  شاهدی است بر این مدعا!

این قطعنامه 48 ساعت پس از مذاکرات جان کری با ولادیمیر پوتین ـ 16 دسامبر سالجاری ـ  و یک‌روز پس از آخرین کنفرانس مطبوعاتی ولادیمیر پوتین در سالجاری میلادی به تصویب شورای امنیت رسید،   و جیغ و فریاد «لوران فابیوس» را نیز به آسمان رساند!  وزیر امور خارجه فرانسه فرموده‌اند:

«[...] اسد باید برود، چون دستش به خون سوری‌ها آغشته است و اخلاقاً صحیح نیست که چنین فردی در قدرت باقی بماند[...]»
منبع:  فیگارو،  ‌مورخ 18 دسامبر 2015

اظهارات «فافا» ـ مخفف فابیوس ـ  در واقع بازنشخوار همان خطبه‌های آمریکائی است و نشان می‌دهد که «درک» فافا و اوباما از قطعنامة شورای امنیت در مورد سوریه به صفر هم نمی‌رسد!   بله،  آفتاب آمد دلیل آفتاب!   در قطعنامه شورای امنیت،  هیچ اشاره‌ای به ماندن و یا رفتن بشار اسد نشده!  دولت فرانسه که به رفتن اسد اصرار دارد،   اگر می‌توانست در شورای امنیت «خودی» نشان دهد،  منطقاً می‌بایست قطعنامة پیشنهادی در مورد حل بحران سوریه را وتو می‌کرد.   اینهمه تا لوران فابیوس،   وزیر امور خارجه ناچار نشود،   مثل حکومت زال‌ممد شورای امنیت را مورد تهاجم قرار دهد!  همچنین اگر قطعنامه شورای امنیت به مذاق کاخ سفید سازگار نمی‌بود،   منطقاً آمریکا نیز می‌توانست آن را وتو فرماید،   تا کار باراک اوباما به نق نق و قرقر و وز وز و زرزر برای روزنامه‌نگاران نکشد؛  در این شرایط بریتانیا هم مجبور نمی‌شد جهت جبران مافات،  شکست استراتژیک‌اش در سوریه را با پیشنهاد تمدید تحریم‌ روسیه،   و «تهدید» به خروج از اتحادیه اروپا جبران نماید!   

ولی اگر متن غیرجانبدار قطعنامة 18 دسامبر شورای امنیت،  ‌ علیرغم مخالفت آمریکا و رعایای اروپائی‌اش مورد تصویب قرار گرفته،   فقط نشان می‌دهد که حضرات جز عقب‌نشینی در برابر مسکو هیچ راهی نداشته‌اند!   و به همین دلیل نیز پس از تصویب قطعنامه،  عین بچه‌های لوس و ننری که آنچه را می‌خواستند به دست نیاورده‌اند،  دست به نق‌نق زده‌اند!   ولی خوب چه می‌شود گفت؛   از قدیم گفته‌اند «جمعه روز وق‌وقه!»   به ویژه این جمعه،   بیش از دیگر جمعه‌ها روز وق‌وق بود؛  دلایل فراوان هم در دست است!

نخست اینکه،‌  ایالات متحد پس از تهدید مستقیم مسکو،   ناچار شده جت‌های جنگنده‌اش را از ترکیه خارج کند.   دیگر آنکه،   شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی،  تکه استخوان لذیذ «پی. ام. دی» را از دهان حکومت زال‌ممد بیرون کشیده،   و خلاصه «میعاد رفع تحریم‌ها» نزدیک می‌شود!   و برای حکومتی که موجودیت‌اش در گرو «جنگ و تخریب و بحران‌سازی» بوده،   و به ویژه پس از رخدادهای 11 سپتامبر،‌   تلاش کرده پای ارتش آمریکا را به کشور ایران نیز باز کند، «رفع تحریم»،  یعنی منتفی شدن «نعمت الهی» جنگ؛   یعنی از دست رفتن زمینة شعارهای پوچ؛  یعنی بی‌پدرشدن آخوند؛  و ... و خلاصه بگوئیم این شرایط یعنی «مرگ» حکومت اسلامی.  حکومتی که از وحشت مرگ،  این روزها دودستی به خشتک شیخ «زکزاکی» در نیجریه دخیل بسته تا با جنجال پیرامون این پرسوناژ موهوم در شهرهای ایران لشکرکشی خیابانی به راه اندازد:

«[...] مدام دست به شیعه‌کشی می‌زنند،  شیخ ابراهیم زکزاکی [...] ‌رهبر حرکت اسلامی [است] سال گذشته در روز قدس،  3 پسر او را به شهادت رساندند و در این حادثه نیز تنها پسرش به شهادت رسید و خودش و همسرش هم مجروح شدند [...] خاتمی [...]  از مردم برای حضور در راهپیمائی برای محکوم کردن این جنایت پس از نماز جمعه [...] دعوت کرد[...]»
منبع:  فارس نیوز،  ‌مورخ 18 دسامبرسالجاری

از آنجا که حکومت اسلامی،  یک مجموعه «ضدحقوقی» است و بر محور «نفرت و حماقت جمع» استوار شده،   با لشکرکشی خیابانی و‌ شعار «مرگ بر این،   و درود بر آن»،  پیوندی ناگسستنی برقرار کرده.   به یاد داریم که سناریوی کودتای 22 بهمن 57 نیز پس از سیاسی کردن حقوق‌بشر توسط محفل «کارترـ برژینسکی»،   از طریق لشکرکشی خیابانی و پیرامون «ابراز نفرت از شاه،  و ابراز عشق به آخوند»،    به ویژه با شعار ابلهانه «شاه باید برود» آغاز شد.    اینک که «شاه» رفته،  حکومت زال‌ممد در هر فرصتی از گلة محفل تروریست «فدائیان اسلام» یک «شاه» مونث و یا مذکر بیرون می‌کشد؛   این برندة خوشبخت را در «حصر» قرار می‌دهد،  او را به آمریکا ‌فراری می‌دهد،  به زندان می‌اندازد،  و ... و یا همچون ملاممد خاتمی وی را «ممنوع‌التصویر» می‌کند،  باشد که از «پشک» برای حکومت اسلامی «مخالف» و به قول خودشان «شاه» بسازد!   محافل فاشیست غرب و شاخک‌های جمکرانی‌شان نیز این مخالفان رسانه‌ای را جایزه‌باران می‌کنند.   اهداء جایزه به محمد خاتمی جنایتکار و آخوند منتظری،  و ...   و اینک اهداء جایزه به کنیزالاسلام‌های جمکرانی شاهدی است بر این مدعا.   باری بساط مهوع ایجاد دوقطبی‌های کاذب که از دوران نکبت‌بار صدارت محمد مصدق در کشور ایران به راه افتاده،   آنقدر ادامه یافته تا سرانجام «رهبر» قلعه حیوانات را به دو نیمة متناقض و کور و کر و لال تقسیم کرده!

پس از سفر سردبیر روزنامة السفیر به ایران و انتشار مصاحبه وی با محمد خاتمی در «اطلاعات»،  مورخ 6 دسامبر سالجاری،   علی‌خامنه‌ای به چند «خامنه‌ای» تقسیم شده و هر خامنه‌ای یک سخنگوی ویژه پیدا کرده.   به عنوان نمونه،   آخوند دعائی،  سرجهازی قبیلة مسعودی‌ها و نمایندة «رهبر» در اطلاعات،   سخنگوی آن «خامنه‌ای» است که «طرفدار جنبش‌سبز و حامی محمد خاتمی» به شمار می‌آید!  یادآور شویم،   روزنامة اطلاعات،  شیپور رسمی نخستین کودتای نظامی بریتانیا در ایران است که نخستین شمارة آن در تیرماه 1305 انتشار یافت،‌  و وظیفه‌اش حمایت از تبلیغات ضداجتماعی آلمان نازی بوده،   و هست.   و اما «خامنه‌ای» سخنگوی دیگری هم دارد که مخالف سرسخت جنبش‌سبز و ملاممد گوبلز به شمار می‌رود.   ایشان پاسدار شریعتمداری هستند که نمایندگی ‌مقام معظم را در «کیهان» برعهده دارند.  و روزنامة کیهان بوق دومین کودتای آنگلوساکسون‌ها در ایران است که نخستین شماره‌اش در خردادماه 1321 ،  یعنی 9 ماه پس از کودتای ارتش بر علیه پهلوی اول  انتشار یافت.   در واقع آخوند دعائی و پاسدار شریعتمداری به نیابت از دو محفل کودتای آنگلوساکسون تبلیغات‌شان را بر «محمد خاتمی» متمرکز کرده‌اند،  تا مرده ریگ نازیسم را به عنوان «مدافع آزادی» در ایران «تثبیت» کنند؛   بازتولید همان نمایش مهوعی که در دوران آریامهر با «روح‌الله خمینی» به صحنه آوردند تا از این جانور وحشی،‌  تصویر «رهبر آزادیخواه» ارائه دهند.   به همین دلیل است که علی خامنه‌ای کور و کر و لال شده،   و تلاش می‌کند با زیگزاگ زدن در مسیر جنگ زرگری «کیهان ـ  اطلاعات»،   تداوم  این معرکه را تضمین نماید،  باشد که سیاست اربابان‌اش با مانعی روبرو نگردد.   خلاصه،  اگر در نیجریه یک شیخ زکزاکی پیدا شده،   الزامات نژادپرستان غرب،  علی خامنه‌ای را هم به شیخ زیگزاگی تبدیل کرده!
  
بله دیدیم که به چه دلیل،  شیخ زیگزاگی یا رهبر عظیم‌الشأن حکومت جمکران که برای جهانیان تعیین‌تکلیف می‌فرمایند و به نبرد سخت با آمریکا اشتغال دارند،‌  در برابر اظهارات ضدو نقیض نمایندگان‌شان در اطلاعات و کیهان سکوت اختیار کرده و شهامت موضع‌گیری ندارند.  جالب اینجاست که،  شیپورهای استعمار در راستای سیاست «سفله پروری» سنتی نژادپرستان غرب از همین شیخ زیگزاگی جبون و بزدل تصویر ابله‌فریب «دشمن سرسخت غرب» نیز ارائه می‌دهند!