وبلاگ‌های ناهید رکسان و سعید سامان در کلمه‌ئو

۱۴۰۴ مرداد ۲۴, جمعه

خدای خفاشکان!

 

 

[...] خدای جهودی آن‌ها قهار و جبار و کین‌توز است.   و همه‌اش دستور کشتن و چاپیدن مردمان را می‌دهد [...] سر تا سر ممالکی را که فتح کردند مردمش را به خاک سیاه نشاندند و به نکبت و جهل و تعصب و فقر و جاسوسی و دوروئی و تقیه و دزدی و چاپلوسی و کون آخوندلیسی مبتلا کردند و سرزمینش را به شکل صحرای برهوت در آوردند [...] عرب پست‌تر از این بود که از این فضولی‌ها بکند و این فتنه را جاسوسان یهودی به راه انداختند [...] برای اینکه تمدن ایران و روم را براندازند و به مقصودشان هم رسیدند.»

منبع:  صادق هدایت،   «توپ مرواری»، ‌ ص. 18ـ14

 

بیست سال پیش،   دولت آریل شارون با جابجائی چندهزار شهرک نشین،   نوار غزه را به فلسطینیان واگزار کرد،  و با سرمایۀ دولت اسرائیل اولین مسجد را با پیشنمازی شیخ یاسین برای تشکل تروریست حماس افتتاح فرمود!    اسرائیل با حمایت از حماس،   تشکل لائیک فتح را به حاشیه راند و حکومت غزه را نیز به تروریست‌های حماس واگذار نمود!   چند روز پیش،   در گیرودار مذاکرات اسرائیل و حماس در قطر،   رئیس مجلس نمایندگان آمریکا،  مایک جانسون راهی اسرائیل شد و پس از زیارت دیوار «خدعه» ـ   این دیوار در واقع از بقایای دیوار یکی از پادگان‌های امپراتوری رم باستان است ـ   فرمود  «نوار غزه به اسرائیل تعلق دارد و این خواست خداست!» 

 

شگفتا که «خواست خدا» در دوران آریل شارون،   با خواست خدا در دوران نتانیاهو به هیچ عنوان هماهنگی نشان نمی‌دهد!  و نیازی نیست که بگوئیم برای گلوبالیست‌ها،  «خدا» بهترین ابزار توجیه تجاوز و تاراج و تبهکاری شده.  کافی است نیم نگاهی به «خواست خدا» در غرب و در کشور ایران بیاندازیم!

 

در آستانة نخستین دیدار «ترامپ ـ پوتین» در آلاسکا،  رهبران کشورهای عضو اتحادیۀ اروپا هم با زلنسکی ـ ‌ رئیس‌جمهور فاقد مشروعیت اوکراین ـ  نشستی برگزار کرده،   در پایان با صدور یک بیانیة مشترک خواهان برگزاری «رفراندوم» در اوکراین شده‌اند:

 

«[...] مردم اوکراین باید آزادی آن را داشته باشند تا در مورد آینده خود تصمیم بگیرند [...]»

منبع:  بی‌بی‌سی،  مورخ 12 اوت سالجاری   

 

به عبارت دیگر اینک که زمام امور می‌رود تا از دست اتحادیة کذا خارج شود‌،  حضرات به «خواست خدا»،   یاد حق و حقوق «مردم اوکراین» افتاده،  می‌خواهند اینان در مورد آینده‌شان تصمیم بگیرند!

 

به قول مش قاسم،   دروغ چرا؟‌   مگر برای آغاز این جنگ نیابتی با روسیه از مردم اوکراین نظرخواهی شده بود که اینک این مردم بخت‌برگشته با میلیون‌ها آواره و صدها هزار بی‌خانمان و معلول و قربانی می‌باید در مورد پایان جنگ و قرارداد صلح با مسکو اظهار نظر کنند؟!  اصولاً مگر در مورد آغاز و پایان جنگ از «مردم» نظر خواهی می‌شود؟!  به هیچ عنوان!   ولی بعضی‌ها می‌خواهند در اوکراین برای پایان این جنگ نیابتی از مردم «نظرخواهی» شود،   باشد تا شکست ارتش ناتو و زیرمجموعه‌های ترک و عرب و عجم و فاکستانی‌اش را به حاشیه برانند.   

 

در ایران هم شاهدیم که «به خواست خدا»،  قبائل وحشی شیعی در داخل و خارج کشور در مورد «رفراندوم» به اجماع رسیده‌اند،  و این اجماع رضا پهلوی را در کنار میرحسین موسوی،‌ دشمن شناخته شدة تاریخ و فرهنگ ملت ایران،  و خادم وفادار حزب لیکود قرار داده!  

البته رضا پهلوی،  برخلاف میرحسین موسوی،  سابقة‌ کشتار و سرکوب و تاراج،   و به ویژه سابقة جفتک‌پرانی به تاریخ و فرهنگ ایران ندارد؛   در جایگاه وکیل مدافع خودخواندة فلسطینی‌ها هم لنگر نیانداخته،   و از همه مهم‌تر،   برخلاف میرحسین موسوی به میعاد 15 بهمن‌ماه و بازگشت به‌ پوپولیسم اسلامی دخیل نبسته!   پیش از ادامة مطلب یک مینی‌پرانتز نه چندان مینی،   باز می‌کنیم تا در مورد پیوند میعاد 15 بهمن‌ماه با تروریسم ـ  اسلام سیاسی ـ  توضیحاتی بیاوریم.

 

پیشتر در مطالب همین وبلاگ‌‌ گفته بودیم که میعاد کذا به نخستین «خودزنی» دربار پهلوی دوم و در آستانة ایجاد دو شبه‌کشور فاکستان و اسرائیل ارجاع می‌دهد.  پس از این «خودزنی» بود که ترور نخست‌وزیر مخالف پوپولیسم،   زمینه مناسب را جهت یکجانبه‌گرائی ـ  ‌تحمیل تحریم‌های اقتصادی به ملت ایران و پرداخت خسارت هنگفت به بریتیش پترولیوم ـ  همزمان با اعمال تفکیک جنسیتی در دبستان‌ها و ... و نهایت امر مسجدسازی در دانشگاه تهران فراهم آورد!   جالب اینکه مسجد کذا را هم نخستین فیلدمارشال فاکستانی افتتاح کرد!

 

بد نیست بدانیم که پس از فرار «پرافتخار» پهلوی دوم و تخلیة روح‌الله خمینی و اوباش همراهش در تهران،  و پس از ساخت‌وپاخت کودتاچیان با ارتش شاهنشاهی و تحت نظارت  سفارت آمریکا در تهران،  در همین میعاد شوم «دولت موقت» در مدرسة‌ علوی تشکیل شد،  آنهم در شرایطی که شاپور بختیار هنوز نخست‌وزیر قانونی بود!

 

در واقع تشکیل دولت موقت در میعاد 15 بهمن‌ماه 1357،   پیام روشنی برای ملت ایران داشت:  تداوم و تحکیم سیاست ایران‌ستیزی که سه دهه پیش از آن،   سرنوشت ایران را به شبه کشور فاکستان و دولت پوشالی‌اش پیوند زده بود.   همانطورکه شاهد بودیم این پیوند شوم،   به ویژه پس از تهاجم اوباش به سفارت آمریکا،   ملت ایران را در راه تأمین منافع دولت اسرائیل و اربابانش به مسلخ جنگ و تحریم فرستاد و حکومت کودتائی اسلامی را به «خودزنی» و «شیطان‌تراشی» تشویق کرد.   البته اینهمه،  باز هم به خواست همان خدای خونخوار و کینه‌توز!

 

ولی پیش از تهاجم اراذل به سفارت آمریکا،   «به خواست خدا» خودزنی‌ها با ترور «تیمسار قره‌نی وآخوند مطهری»، حلقه‌های رابط دستگاه پهلوی با حکومت آخوند آغاز شده بود،  و کودتاچیان نیز طبق معمول انگشت اتهام را به سوی «دیگران» می‌گرفتند.   پس از اشغال سفارت آمریکا،  و به دلیل عملیات خرابکارانة حکومت ملایان در خاک عراق،  زمینۀ جنگ استعماری فراهم آمد و تداوم این جنگ،  گسترش ابعاد «خودزنی» و شیطان‌تراشی ملایان را الزامی کرد.  در این راستا،  و «به خواست همان خدا»،   حدود دو ماه پیش از آغاز جنگ و در گیرودار «مصدق پارتی»،  مدفوعات ابله‌پرور شیعی،‌   ‌هم‌صدا با بوق حماقت‌گستر حزب توده و با هدف زمین‌گیرکردن نیروی هوائی،   به شایعه‌پراکنی در مورد کودتای نوژه پرداخته بودند!

 

از آنجا که فرض محال،   محال نیست،   فرض کنیم که نیروی هوائی قصد کودتا ‌داشته.  در اینصورت می‌بایست پیش از سازمان یافتن کودتای 15 بهمن 1357 ـ   تشکیل دولت شیخ مهدی بازرگان ـ  دست به‌کار می‌شد،   نه یک‌سال و اندی پس از پیروزی کودتای مذکور! باری جنگ آغاز شد و از آنجا که حکومت روسپی‌های جهادی،  «به خواست خدا» نیروهای زرهی و ارتش را عقب کشیده،  و غیرنظامیان را در برابر ارتش عراق قرار داده بود،   در میعاد 4 آبان‌ماه 1359 خرمشهر سقوط کرد!  هر چند در تاریخ سوم خردادماه 1360 ـ  پس از 19 ماه ـ  این شهر آزاد شد.       

 

در این دوران،  بنی‌صدر،   رئیس قوه مجریه که بر خلاف «خواست خدا» خواهان آتش‌بس و پایان جنگ بود،  در پی عربده‌جوئی بوزنامه‌های جهادی از قماش «جمهوری اسلامی» و کیهان جمکران ـ  ‌ به سرپرستی ملاممد خاتمی ـ   با حکم روح‌الله خمینی برکنار شد!   و «به خواست خدا»،   انفجار بمب در مقر حزب جمهوری اسلامی،   و سپس در نخست وزیری،  با حذف بهشتی و باهنر،   دو حلقۀ رابط کلیدی دیگر با دستگاه پهلوی ـ  اولی با فرمان آریامهر به سازمان تبلیغات اسلامی هامبورگ اعزام شده بود،  و دومی با حکم فرخ‌رو پارسا در  وزارت آموزش و پرورش خدمت می‌کرد ـ   زمینه برای تداوم جنگ استعماری از طریق استقرار زوج «خامنه‌ای ـ موسوی» در رأس قوة‌ مجریه فراهم آمد. 

 

در این دوران «نورانی» که با صدارت مناخیم بگین تقارن داشت،   اسرائیل برای تداوم جنگ استعماری،   حکومت ملایان را مسلح می‌کرد!   به عبارت دیگر،  دولت اسرائیل نیک می‌دانست ‌شعارهای آبکی «نبرد با اسرائیل،  و راه قدس از کربلا می‌گذرد و ...» صرفاً مصرف داخلی جهت پوک‌تر کردن کلۀ عوام‌الناس دارد.   حال مینی پرانتز را می‌بندیم و می‌پردازیم به هم‌سوئی مخالفان دولت شاپور بختیار با اسرائیل!   

 

 امروز که نخست وزیر اسرائیل،   هم‌صدا با رضا پهلوی و مرتضی الویری،   و کشتزار تقی رحمانی برای «تظاهرات مردم ایران» فراخوان می‌دهد،   به صراحت می‌توان دریافت که وقتی روح‌الله خمینی برای «تظاهرات مردمی» فراخوان می‌داد،  سرش در آخور اسرائیل،  دشمن دمکراسی و لائیسیته در ایران بوده!

 

«جونم براتون بگه!»   فراموش نکنیم که در استبداد دست نشاندة استعمار،  ‌ «تظاهرات مردمی» فواید شناخته شده‌ای دارد.   مهم‌ترین‌اش اینکه «مردم» را به پیاده نظام استعمار تبدیل می‌کند،   و کودتا را تحت عنوان «انقلاب» به سر وسامان می‌رساند.   به این ترتیب قلم‌زن‌های استعمار و عوامل کودتا خواهند توانست جهت سلب مسئولیت از ارباب،   46 سال بگویند و بنویسند،‌  «ما انقلاب کردیم؛  اشتباه کردیم؛   خمینی ما را فریب داد،  و ...» ولی به نام خداوند جان و خرد،  ‌ نه می‌توان دروغ را با تکرار به «واقعیت» تبدیل کرد؛   نه می‌توان تهمت را با تکرار به اثبات حقوقی رساند؛    نه می‌توان با تکرار بر پیکر توهم و ابهام و ادعای پوچ،  ردای «واقعیت» پوشاند!   ولی چه بگوئیم که مدت‌هاست خواست خداوند خونخوار آن‌ها بر سرنوشت ملت ایران حاکم شده.   

 

به عنوان نمونه،  نادرشاه افشار که در هیچ جنگی شکست نخورد و آخرین پادشاه ایران بود که وارد مرو شد،   به قتل رسید تا «به خواست خدا» الماس کوه نور نصیب دربار بریتانیا شود!  بنیانگزار سلسلة قاجار نیز که روسیه را در جنگ شکست داده بود،  به قتل رسید، ‌  تا به خواست خدا،   فتحعلی‌ میرزای حرمسرانشین دست‌گدائی به سوی ناپلئون دراز کند.   ناصرالدین شاه قاجار به قتل رسید،  تا به «خواست خدا» دربار بریتانیا برای‌مان یک قانون اساسی مشروطه سر هم کند؛   آخوند پدوفیل و برده‌فروش را در جایگاه برتر «ناظر بر تدوین واجرای قوانین» بنشاند و ملت ایران را به مشتی شیعی تقلیل دهد.

 

باز هم «به خواست خدا»،‌   دربار بریتانیا با کودتای سوم اسفند،   امور تهران ـ شهری را که بنیانگزار سلسلة قاجار به دلیل برخورداری از استحکامات طبیعی و دوری از مرزها به عنوان پایتخت تعیین کرده بود ـ  تحت نظارت «کاظم‌خان» قرار داد،   تا بعد از یکصدسال، یک پزشک بی‌سروپا،  ‌ الکن و بیگانه‌پرست،   بجای حل «مشکلات پایتخت» ـ  مشکلات ناشی از سیاست سازمان یافتة‌ گسترش فقر و تمرکز جمعیت ـ  بخواهد پایتخت را از تهران به جای دیگری منتقل کند! 

 

البته نیاکان والاتبارمان پیشتر گفته بودند،  «دکتر شدن چه آسان،  آدم شدن چه مشکل!» چه می‌توان گفت که به خواست خدای جهودی این «دکترها» کشورمان به عرصة تاخت‌وتاز مشتی هرجائی سیاست‌زده تبدیل شده.   بله،  هم‌ اینان را می‌گوئیم که 20 سال است در برابر احداث کریدور «شمال ـ جنوب» سنگ‌اندازی می‌کنند،  و اینک که قرار شده ناتو در مرز ایران و ارمنستان مستقر شود،   جهت تحریک افکارعمومی نعل‌وارونه زده،   ظاهراً «نگران» هستند!  

 

دقیقاً برای گسترش و تداوم همین عوام‌فریبی‌هاست که پس از خیزش «زن، زندگی، آزادی» میرحسین موسوی در میعاد 15 بهمن‌ماه بیانیه صدورید و خواهان برگزاری رفراندوم و تغییر قانون اساسی ‌شد!   و پس از شکست کودتای «ملا،  خاخام،‌ کدخدا»  و تهاجم نظامی به خاک ایران،  باز هم همین بیانیۀ ابله‌پسند را صادر ‌کرد.   چرا که در تاریخ 23 خردادماه سالجاری،   «مردم»،  برخلاف انتظار کودتاچیان و خداوند خونخوار ابراهیم برای تظاهرات به خیابان‌ها نیامده بودند‌‌!

 

اینچنین بود که همزمان با سالگرد ترور شاپور بختیار،   «موساد» بر علیه وی به دروغ‌پراکنی پرداخت،  هر چند در دوران حیات وی از این شکرخوری‌ها نمی‌کرد!  بله،  فراموش نکنیم که تخم وترکۀ اسحاق،   مانند داداش کوچیکه‌اش پست و جبون‌اند،  و مانند همۀ‌ دشمنان استقرار دمکراسی در ایران،   شاپور بختیار را هدف گرفته‌اند!   چرا که بختیار در دوران صدارت،   طرفدارانش را از راهپیمائی و تظاهرات منع کرد؛‌  با دخالت ملا در سیاست مخالف بود و آخوند پدوفیل جیره‌خوار دربار پهلوی را هرگز به رسمیت نشناخت:

 

«[...] امور سياسی ‌را نمی‌توان ‌در اختيار يک ‌چهرۀ ‌مذهبی‌ گذاشت. آيت‌‌الله خمينی ‌يک‌ شخصيت‌ مذهبی ‌هستند و قابل‌ احترام ‌مردم ‌ايران‌،   ولی ‌يک ‌چهره ‌سياسی ‌نيستند.»

منبع:   مصاحبۀ‌ شاپور بختیار با فرانس‌پرس،   در آستانۀ ورود خمینی به ایران

 

بله برخلاف خواست خدای نفرت‌فروش و گله‌پرور آن‌ها،  لشکرکشی‌های خیابانی مورد تأئید بختیار نبود!  و بی‌دلیل نیست که «ملا و خاخام و کدخدا» در خماری سیاهی لشکر مانده‌اند و جنگ زرگری‌شان ایران و ملت ایران را هدف گرفته‌.   خاخام به علی روضه‌خوان می‌گوید قرآن بخوان؛   اوباش شیعی‌ در «شورای امنیت ملی» به خشتک موسی دخیل بسته‌اند؛ وزیردفاع اسرائیل هم به احترام توحش و بربریت اسلام،  از علی روضه خوان به عنوان «دیکتاتور ایران» یاد می‌کند و کازینونژاد،   خاورمیانه را تحت نظارت «پیمان ابراهیم» می‌خواهد!      

 

از اینرو «به خواست خدا» و در هم‌سوئی با اسرائیل،   شاهد قطع مکرر آب و برق توسط حکومت خودفروختة اسلامی هستیم.   زرشکیان هم به وظیفه‌اش عمل کرده،  روزی پنج نوبت به مردم «نوید» بی‌آبی می‌دهد،   و آنان را از حملة نظامی آمریکا می‌ترساند!   ولی باز هم از «تظاهرات میلیونی» خبری نمی‌شود!  تا اینکه نخست وزیر اسرائیل در یک پیام ویدئوئی با تکیه بر بیانات نغز و بی‌مغز زرشکیان در مورد بحران آب،  برق و تورم،   ایرانیان را به تظاهرات بر علیه حکومت ملایان فرامی‌خواند و آنطورکه ایران‌وایر می‌گوید،  کتاب‌های پاسدار اکبر،‌  شیرین عبادی،  رویا حکاکیان و سوسن آزادی را روی میز نخست وزیر اسرائیل می‌بینیم.

 

رویا حکاکیان و سوسن آزادی را نمی‌شناسم،   ولی دشمنان شناخته شدة دمکراسی ـ اکبر نابغه و جارچی محفل نوبل ـ  را خیلی خوب می‌شناسم؛  اینان مانند نرگس محمدی،‌  به آخوند منتظری 2 کشتزاره و میرحسین موسوی ارادت فراوان دارند.   به عبارت دیگر،  پیام ویدئوئی نخست وزیر اسرائیل نشان داد که ایشان نیز همچون «حسین درکربلا» برای بازگشت  ملت ایران به دوران «نورانی» و نکبت‌بار خمینی،  له‌له می‌زنند.  

 

یادآور شوبم در این عرصة ایران‌ستیزی،   نتانیاهو به هیچ عنوان تنها نیست!   در داخل کشور،  زرشکیان برایش پامنبری می‌خواند،   در خارج مرزها هم رضا پهلوی در مونیخ برایش معرکه می‌گیرد!   البته به همراه طرفداران سابق «انقلاب» اسلامی!

 

همایش مونیخ را بررسی نمی‌کنیم چرا که شرکت‌کنندگان در این همایش،  تهاجم نظامی به خاک ایران را محکوم نکرده‌اند.   مسلماً تکیۀ اینان به«خواست همان خدا» و «ارادة‌ مردم»،  یعنی به همان تل موهومی است که از تهاجم نظامی اسرائیل به خاک ایران تشکر می‌کند.   گزارشگر هفته‌نامة لوپوئن،   به گوش خود شنیده که مردم می‌گفتند:  «مرسی اسرائیل.»   علامت تعجب هم نمی‌گذاریم؛   در خیال خام عوام،  اسرائیل به حکومت آخوند حمله کرده،   نه به خاک ایران!

 

 حال آنکه ساواکی‌های حکومت آخوند همچنان در اسرائیل آموزش می‌بینند؛  ‌ نفت رایگان ایران به برادران «عوفر» تقدیم می‌شود،  و ... و خلاصه اسرائیل هیچ مشکلی با آخوندجماعت ندارد؛   دشمن «ایران» است!   دلیل هم آنکه تاریخ،   فرهنگ،  جهان‌بینی و ... و هر آنچه به هویت ایرانی مرتبط ‌می‌شود،   به صراحت ابتذال،  خشونت،  انسان‌ستیزی و ضدیت ادیان ابراهیمی را با اجتماع علنی می‌کند.  و بی‌دلیل نیست که نتانیاهو برای تطهیر دستگاه آلمان نازی،   هخامنشیان را یهودستیز ‌می‌شمارد،   و بی‌جهت نیست که اراذل فرهیختة ساواکی نیز برای تخریب هخامنشیان،   نخستین امپراتوری لائیک ـ  امپراتوری فاقد دین رسمی و موبد درباری ـ  ادعا می‌کنند «هخامنشیان یهودی بوده‌اند!»  

 

ولی تا آنجا که ما می‌دانیم،‌  کوروش کبیر که یهودیان بابل را آزاد کرد؛‌  در جنگ بر پادشاه بابل پیروز شد و سپاهیانش را از کشتار مردم و تاراج و تخریب معابد بر حذر داشت؛  خدای کوروش، خدای خفاشکان نبود!      

 

 


۱۴۰۴ مرداد ۱۵, چهارشنبه

بازیافت علی‌کوچیکه!

 

 

امان از خویش را بیگانه دیدن

خود اندر خانۀ‌ بیگانه دیدن

سپس بیگانۀ‌ بی‌خانمان را

بجای خویش صاحب‌خانه دیدن

(فرخی یزدی)،   دومین قربانی کودتای آیرون ساید،  پس از میرزاده عشقی  

 

همزمان با میعاد صدور فرمان مشروطیت ـ  مشروطیتی‌ که با دخالت بریتانیا و خوش‌خدمتی ملایان ملت ایران را به مشتی شیعی تقلیل داد ـ  یک توله آخوند عراقی یعنی علی لاریجانی،   به دستور «رسانه‌ای» پرزیدنت زرشکیان به مقام دبیر شورای «امنیت ملی ایران» منصوب شد! چرا که شیعی جماعت همزمان شیفتة بدویت اسلام و سبُعیت استعمار است،   و پاسدار لاریجانی تبلور بدویت قرن هفتم و سبعیت قرن بیستم است!

 

حال آنکه سلف‌اش،  علی اکبر احمدیان نه وارداتی و توله آخوند بود،  نه  اهل بلبل‌زبانی و شکرخوری بر علیه جهان‌بینی ایرانیان باستان.   علاوه بر این،  ‌ احمدیان از کودتای میرحسین موسوی در 23 خردادماه 1388حمایت نکرد،   و به معرکۀ «حجاب و عفاف» پایان داد!    خلاصه احمدیان به هیچیک از جریانات سیاسی حکومت آخوند تعلق نداشته!  به همین دلایل روشن و واضح و مبرهن،   ابتدا از سوی ‌بروکسل‌ستان تحریم شد،   و سپس توسط آمریکا وکشور تحت‌الحمایۀ پادشاهی بریتانیا،  کانادا!  و از آنجا که پس از ناکامی کودتای 23 خردادماه نیز احمدیان در جنگ تلفنی کازرون در برابر موساد ایستادگی نکرده بود،  زرشکیان او را با پاسدار لاریجانی «دلاور» جایگزین نمود.   جالب اینجاست که علی لاریجانی علیرغم نقش فعال در سرکوب و کشتار و فساد مالی،  هرگز مورد تحریم اربابان حکومت اسلامی قرار نگرفته است!  چرا که عضوی است از شبکۀ محفل استعماری «شیخ‌و‌شاه!»    

 

در دوران پهلوی دوم،   در راستای سیاست استعماری تبدیل «ایران و سپس کل منطقه به پشت جبهة تروریسم اسلامی»،   علی لاریجانی را با اعضای قبیله‌اش از عراق به ایران وارد کرده بودند.   روند این بودکه به این خنزرپنزرهای وارداتی یک دیپلم دبیرستان اهداء می‌شد،   سپس آنان را در یکی از دانشگاه‌های معتبر کشور تخلیه می‌کردند،  و توله آخوند مادینه‌ای نیز به عنوان کشتزار در اختیارشان قرار می‌دادند!   البته کشتزار لاریجانی تولة هرآخوندی نبود؛  پدرش آخوند دربار پهلوی بود،   و از نزدیکان  روح‌الله خمینی، ‌ محصول اوباش‌پروری همین دربار.   باری،  سهم علی لاریجانی از این بساط ایران‌ستیزی،  صبیة آخوند مطهری شد که به دلیل مخالفت پدرش از تحصیل در دانشگاه نیز،   به دلیل حضور «مرد نامحرم» محروم شده بود.  

 

خلاصه در ازاء ملاخور شدن نفت توسط کنسرسیوم،   یعنی «ملی شدن نفت» که بهای آن را هم  بانک‌های غرب برای‌مان «نگهداری» می‌کردند و صاحب اختیارش نبودیم،  چند نوع خنزرپنزر دیگر هم واردکشور ‌کردند:   شیعی از کربلا و نجف،   جهت ایجاد شبکه‌های خرابکاری؛   برنج و لبنیات غیرقابل خوراک از آمریکا،  جهت نابودی تولیدکنندة ایرانی،  و ‌طرح‌های سرشار از نبوغ «سد‌سازی» جهت نابودی کشاورزی و اکوسیستم کشورمان.

 

ناگفته نماند که این طرح‌ها با 40 سال تأخیر توسط حکومت پوشالی ملایان با هیاهوی «انقلابی» به مورد اجراء گذارده شده و می‌شود.  روشن‌تر بگوئیم حکومت آخوند که مدعی «نبرد با آمریکا» است،   مجری طرح‌های استعماری آمریکا در ایران شده و دقیقاً «راه پهلوی» را ادامه می‌دهد!   باری آنچنان که گفته می‌شود،  علی لاریجانی را با پیام ویژة زرشکیان به مسکو فرستاده‌اند.  

 

 پرزیدنت زرشکیان پس از شکست کودتا تبدیل شده به شهید و مجروح و قهرمان جنگ 12 روزه.  چرا که به پیروی از لاف‌وگزاف علی لاریجانی ادعا ‌کرده بود اسرائیل می‌خواست وی را به قتل برساند،  ولی نتوانست!   در تأئید تیزوآروغ زرشکیان،  مدفوعات غرب هم تأکید کرده‌اند که وی در جنگ کازرون دو «زخم شمشیر» برداشته،   هر چند نمی‌گویند کُجای‌اش زخمی‌شده!   چرا که نقاط مذکور محرمانه و ستراژیک و حتی کلان‌ستراتژیک بوده،  و کشف آن‌ها می‌تواند توازن ستراتژیک جهانی را بر هم ‌زند!

 

باری زرشکیان،   پس از اعلام آتش‌بس دونالد ترامپ،  برای «عذرخواهی از شکست کودتا» ابتدا راهی باکو شد،   و به زبان اصیل و سلیس تُرکی «نهج‌ال‌ا‌لاغه» از درگاه مقدس اسرائیل پوزش طلبید.   وی پس از عرعر مفصل «بای لینگوال» در باکو، سری هم به تبریز زده،   در مراسم خیابانی روضه و زوزه و چس‌ناله و سینه زنی «برای عرب سوسمار خوری که به طمع خلافت ترکیده بود»،   برای «شهادت کودتا» حسابی اشک ریخت.  از اینرو ارباب دلش به رحم آمد و او را برای عذرخواهی و جبران شکست کودتا به «فاکستان» فراخواند.  

 

همانطورکه می‌دانیم سازمان سیا،   پیش از کودتای 23 خردادماه،   برای فاکستان یک «فیلدمارشال» مندرس و  بیخ‌دیواری سر هم کرده بود؛    اینهمه به این امید که وی تأثیرات مفید و مثبت «فیلدمارشال ایوبخان» را در ایران برای واشنگتن به دنبال آورد!   به عبارت ساده‌تر انتظار داشت کودتا و ترور و سرکوب ایرانیان زمینه مناسب را برای شتاب بخشیدن به «پیشرفت» آخوندبازی و گسترش چپاول اربابان آخوند در ایران فراهم کند.

 

دوستان عزیزی که از «فواید» فیلدمارشال ایوبخان آگاهی ندارند می‌توانند به «خودزنی» دربار پهلوی ـ  15 بهمن‌ماه 1327‌ـ   و پیامدهای فرخنده و نکبت‌بارش برای ملت ایران نیم نگاهی بیاندازند.   از آنجمله است برنامۀ ترور رزم‌آرا،  نخست وزیر مخالف پوپولیسم و یکجانبه‌گرائی،   جهت به صحنه آوردن محمد مصدق،   عضو فکل‌کراواتی تشکل تروریست فدائیان اسلام!

 

«برنامۀ» محمد مصدق هم در برابرمان است.  تفکیک جنسیتی در دبستان‌های ایران،  به راه انداختن خردجال جهت لغو یکجانبة قرارداد نفت با هدف پرداخت خسارت کلان به بریتیش پترولیوم و تحمیل تحریم‌های اقتصادی به ملت ایران،  و ...  و از همه مهم‌تر،  کوفتن بر طبل «رفراندوم» برای انحلال مجلسی که به همین شیاد رأی اعتماد داده بود.  این‌ها فقط قطره‌ای است از دریای «خدمات مصدق!»   این «خدمات»،    هم ایران را به حیاط‌خلوت کنسرسیوم تبدیل کرد،   هم در میعاد تاجگزاری آدولف هیتلر ـ 19 اوت 1934 ـ  مشروعیت «صوری» پهلوی دوم را برباد داد،   و هم راه را برای سیاست‌گزاری آمریکا در ایران هموار نمود.   به پاس این خدمات بود که مصدق،   یا همان «پتوسلطنه» پس از یک محاکمة نمایشی در «حصر» قرار گرفت و تبدیل شد به «قهرمان ملی!»

 

و در شرایطی که تحت نظارت ساواک،   «قهرمان ملی» تشکل تروریست نهضت آزادی را سازمان می‌داد،  رسانه‌های ایران نیز دستور داشتند ایشان را تحریم کنند!  احدی حق نداشت در مورد سابقۀ درخشان پتوسلطنه و تحرکات سیاسی‌اش در احمد‌آباد حرفی بزند!   ایشان سوار بر امواج شایعات و توهمات و باورهای عوام،   تبدیل شدند به هرآنچه نبودند:  مدافع منافع ملی ایران!   وقتی هم در میعاد 14 اسفندماه،  پتوسلطنه در عنفوان جوانی به درجه «شهادت» نائل آمد و در سن 85 سالگی به مرگ طبیعی درگذشت،  تحریم رسانه‌ای لاشة «قهرمان ملی» همچنان ادامه یافت! پس از پیروزی کودتای ژنرال هویزر،  آخوندپرستان جبهة به اصطلاح ملی و تروریست‌های نهضت آزادی توانستند در تاریخ 14 اسفندماه سال 1357،   برای زیارت قبر مصدق به احمدآباد بروند و چنان راه‌بندانی ایجاد کنند که سیل بدوبیراه به سوی آن «شهید فقید» روان شود!  

 

پس ما هم ماجرای زیارت قبر «پتوسلطنه» را نیمه تمام گذارده،  و در این ماه مقدس اوت که «مصدق پارتی» و «کربلا پارتی» با یکدیگر تقارن یافته‌اند،  و بین‌الملل تروریسم «شرطی» شده،  بپردازیم به تحرکات شیعی‌ها در داخل و خارج مرزها!   و چه بهتر که ابتدا یک مینی‌پرانتز بازکنیم در مورد میعاد دوم اوت!

 

در تاریخ دوم اوت سال 1934 میلادی،   هیندنبورگ درگذشت و آدولف هیتلر جانشین وی شد.  همانطور که می‌دانیم،  هیتلر با حمایت بریتانیا موفق شد جنگ جهانی دوم را آغاز کند!   ناگفته نماند که همزمان،  بریتانیا کشور ایران را به جولانگاه مستشاران نظامی آلمان نازی تبدیل کرده بود و به محض اینکه مشخص شد ارتش به اصطلاح شکست‌ناپذیر آلمان نازی نمی‌تواند بر ارتش سرخ  پیروز شود،   ارتش شاهنشاهی «ایران نوین» نیز از رویاروئی با اشغالگران ـ  ارتش سرخ و ارتش بریتانیا ـ  سر باز زد.   بله،  اعضای ارتش مذکور،  به آیات و قصص و مهملات اشغالگران مسلمان ـ  قرآن ـ   سوگند وفاداری یاد کرده بودند،  نمی‌توانستند با بریتانیا بجنگند!

 

به عبارت دیگر این ارتش از تمامیت ارضی ایران دفاع نمی‌کرد،   مانند فرماندۀ صوری‌اش ـ ‌پهلوی اول ـ  پاسدار منافع لندن بود.  از این رو چند روز پس از اشغال ایران،   پهلوی اول استعفا داد؛  سرش را انداخت پائین و رفت به آفریقای جنوبی.   پهلوی دوم هم نه به عنوان پادشاه که به عنوان حاکم نظامی جانشین پدر شد!   این مختصر را گفتیم تا یادآور شویم با خروج احمدشاه قاجار،  سلطنت مشروع در ایران پایان یافت؛  کشور ایران تبدیل شد به شرکت سهامی محافل نژادپرست بریتانیا که با تشکیل «مجلس موسسان» پایان سلطنت قاجار را اعلام کردند و کارگزار‌شان را به عنوان «بنیانگزار سلسلۀ پهلوی» بر تخت نشاندند!

 

اینچنین بودکه با «سلطنت» پهلوی نخستین موج مهاجرت ایرانیان از کشور آغاز شد؛   بخشی از کلیات سعدی توسط فروغی ـ  اولین نخست وزیر دوره پهلوی و رئیس فرهنگستان ایران ـ سانسور شد تا به گفتة ایشان با «احکام شرع مبین منطبق باشد!»   در این دوران،  سانسور و سرکوب اهل قلم و طرفداران مطالبات مترقی مشروطه‌خواهان،   ممنوعیت فعالیت جامعة نسوان وطنخواه،  و به ویژه ترور میرزادة عشقی و سپس قتل فرخی یزدی در زندان،   نماد بارز دخالت محافل نژادپرست بریتانیا در عرصة اجتماعی،  فرهنگی و ‌سیاسی ایران است.   

 

خلاصه اگر هم‌صدا با رضاپهلوی،   میرحسین موسوی از اعماق حصر رسانه‌ای‌اش برای برگزاری «رفراندوم و تشکیل مجلس موسسان» بیانیه ‌صادر می‌کند،  و سخنگوی شورای نگهبان حکومت ملایان نیز خود را موظف می‌بیند تا به وی پاسخ ‌دهد،   باید بدانیم  که «فتوی» برگزاری رفراندوم را کدام سفارتخانه صادر کرده!          

 

باری در گیرودار جنجال و هیاهوی قبائل وحشی شیعی پیرامون «برگزاری رفراندوم توسط حکومت مدعی تقدس الهی»،   و همزمان با میعاد دوم اوت،   شاهد عشوه و غمزة شورای نگهبان منافع استعمار در ایران برای میرحسین موسوی و تلویحاً رضا پهلوی هم هستیم:

 

«از کجا معلوم که آن‌ها به نتیجة‌ تغییر قانون اساسی پایبند باشند و نتیجه را بپذیرند؟»

منبع:  رادیوفردا،  مورخ 2 اوت 2025

 

بلبل‌زبانی‌های سخنگوی شورای کذا چندین و چند پیام ابله‌فریب و پوچ به مخاطب می‌فرستد. نخست اینکه حکومت مدعی تقدس الهی می‌تواند «انتخابات» برگزار کند،  حال آنکه «انتخابات» یک روند معاصر است و با رسم و رسوم بادیه‌نشینان مسلمان هیچ ارتباطی نمی‌تواند داشته باشد.   پیام دیگر آنکه،  حکومت تحجر و توحش اسلام می‌تواند رفراندوم هم برگزار نماید،   حال آنکه «رفراندوم»  ابزار دمکراسی است!   و نهایت امر،  طوطی شکرشکن  شورای کذا نگران است تا مبادا «آن‌ها» ـ   دارو دستة‌ میرحسین و رضاپهلوی و خلاصه محفل کودتا ـ  نتیجة رفراندوم تغییر قانون اساسی را نپذیرند!   

 

یادآور شویم میرحسین موسوی که در راستای روند شناخته شدة‌ بازیافت زباله و تطهیر جنایتکار و متجاوز،  در حصر رسانه‌ای قرار گرفت،  پس از سرکوب خیزش «زن،  زندگی، آزادی» در جایگاه «رهبر جنبش» لنگر انداخت!   وی در سالروز خودزنی دربار پهلوی ـ  15 بهمن‌ماه 1327 ـ   با صدور بیانیه‌ای خواهان برگزاری رفراندوم و تشکیل مجلس موسسان شده بود!   نیازی نیست که بگوئیم تقاضای برگزاری رفراندوم در حکومت مدعی تقدس الهی،‌  فقط گسترة‌ حماقت و بی‌شعوری و دریدگی میرحسین موسوی را آشکار کرده!

 

کسی که در دوران صدارت نکبت‌بارش،  با تقلب علی خامنه‌ای را دوبار و هر دفعه با 99 درصد آراء از صندوق‌های مارگیری بیرون کشیده،   و  با زیروبم و چم‌وخم و فوت‌وفن تقلب در «انتخابات دینی» آشنائی دارد،  برای ملت ایران «انتخابات» و «رفراندوم» پیش‌بینی کرده است!   فراموش نکنیم که وی در دوران ریاست‌جمهوری جهادی اوباما،   و در آستانة به راه انداختن بهار نکبت‌بار عرب،   دوباره پای به صحنه گذارده بود،   به این امید که سیاست اسلامگرائی یک بار دیگر بتواند همچون دوران جیمی کارتر جنایتکار از ایران آغاز شود.

 

به یاد داریم که پس از ادعای تقلب در بساط 23 خردادماه 1388 و ادعای پیروزی موسوی، نخستین کسی که به این هرجائی سیاسی تبریک گفت همین علی لاریجانی بود که در سال 1361 وارد سپاه پاسداران دلار شده بود!   ‌یعنی دقیقاً پس از تصفیه‌های خونینی که علی خامنه‌ای و میرحسین موسوی را در رأس قوۀ مجریه نشاند و تداوم جنگ استعماری را  تضمین کرد!

 

همچنین فراموش نکرده‌ایم که علاوه بر مسعود رجوی و رضا پهلوی که در کنار میرحسین موسوی قرار گرفته بودند،   هیلاری کلینتون و‌ «جرمن شپرد»،   کاردینال راتزینگر که آنزمان در واتیکان لنگر انداخته بود،   شال سبز بر گردن انداختند!   و همان‌ سال،   در بساط روضه و زوزة‌ شیعی‌ها «برای عرب سوسمار خوری که به طمع خلافت ترکید»،   اراذل و اوباش حکومتی را در تهران به خیابان‌ هی‌کردند تا از طرفداران میرحسین موسوی تصویر «مخالف مزخرفات اسلام و تشیع» هم ارائه کرده باشند!

 

اینبار نیز بساط کربلا و بقیه قضایا مدتی است که به راه افتاده.   شیعی‌ها که به این بساط «مرگ پرستی،  ستایش شکست و حقارت و ابتذال و بیگانه‌پرستی» شرطی شده‌‌اند و مثل سگ پائولوف آب از دهان‌شان سرازیر شده،   تلاش می‌کنند صفوف‌شان را فشرده‌تر کنند.  از اینرو در میعاد جشن امردادگان،  همزمان با برگزاری مراسم وقوقیه جماعت،  صادراتی‌های «نظام مقدس» نیز تحت عنوان حمایت از فراخوان رضا پهلوی در مونیخ،   با پرچم اسرائیل در این شهر «تظاهرات» می‌فرمودند!    به عبارت دیگر بی‌خیال ایران و فرهنگ ایران و آزادی‌های فردی و اجتماعی؛   همه چیز سیاسی و ایدئولوژیک است و آزادی هم فقط باید سیاسی و خیابانی باشد!   به این ترتیب رجاله‌ها می‌توانند ابتذال،  توحش،  فقر فرهنگی،  تازه به دوران رسیدگی و کاسبی ـ  مرام اشغالگر مسلمان و استعمارگر مدرن ـ  را بر فضای اجتماعی حاکم کرده،   بار دیگر عوام‌زدگی و فردپرستی را به عنوان «تنها راه نجات» جلوه دهند.

 

گفتند که بوده ست عدالتگه ساسان

آن روز که ایران

سر تا به سرش،  مملکت علم و هنر بود

 [...]

این منزل دزدان شدن بارگه داد!

بیرون نشد از یاد

[...]

(میرزاده عشقی) 

        

خلاصه پس از شکست کودتای «ملا، خاخام، کدخدا» در کشورمان،   آئین‌های ایران باستان در داخل و خارج مرزها زیر لگد بیگانه‌پرستان افتاده.  در داخل که جریان روشن است؛‌   طبق نسخ رسمی و معتبر استخراج شده توسط حزب توده و احمد «زرت‌آبادی» از چاهک 300 سالة کاخ باکینگهام،  «ایرانیان با آغوش باز به اسلام گرویدند،   دلیل هم اینکه پیش از اسلام نظام طبقاتی در ایران حاکم بود:»

 

«[...] مسلمانان صدر اسلام با هدف قرار دادن نظام تبعیض‌آمیز عصر ساسانی توانستند نظر ایرانیان را به سوی اسلام جلب کنند [...] دلیل شکست ساسانیان از عرب‌های مسلمان [...] همان نظام طبقاتی و تقسیم جامعه [...] بود و نمایندگان عرب سر هر بزنگاه تلنگری به آن می‌زدند و از برادری و برابری در اسلام سخن می‌گفتند [...]»

منبع: برگرفته از مطلب زیدآبادی،  گویانیوز،  ‌مورخ اول اوت سالجاری 

 

همه بدانند که ایرانیان می‌خواستند مانند امثال زرت‌آبادی و شرکاء در جامعة‌ گوسفندی ـ جامعة بی‌طبقه و بدون مرز توحیدی ـ  زندگی کنند،   و زیست گوسفندی داشته باشند.   یعنی پشت سر یک رهبر ـ بزگله ـ  بدوند،  بع بع‌کنان پوزی به علف بزنند و جفتگیری کنند و خوش باشند!  از اینرو با آغوش باز به دین اشغالگر مسلمان گرویدند تا در پناه دین کذا،  پدوفیلی و برده‌فروشی و سنگسار و قصاص و جزیه و مزایائی از این دست را تجربه ‌کنند!  مسلماً در قرن هفتم میلادی هم،   همچون دوران معاصر،   دربار بریتانیا‌ «دین اسلام» را دین برابری و برادری معرفی کرده بود!

 

در پایان به همۀ طرفداران خروج از مرداب متعفن شاه‌الله و شیخ‌الله در داخل و خارج مرزها، پیشنهاد می‌کنم به سایت «یامی گسترونومی» مراجعه کنند و با زدن لایک و گزاردن پیام،  به گردانندۀ دوست داشتنی و مهربان این سایت کمک نمایند.          

 

 


۱۴۰۴ مرداد ۱, چهارشنبه

رفراندوم و مرام خر!

 

 

 

دو روز پس تیز و آروغ «غیرتلویزیونی» علی روضه‌خوان،   بریتانیا نیز با ارسال پاسدار علی لاریجانی،‌   «قهرمان جنگ 12 روزه» و عامل کودتای 23 خردادماه به مسکو،‌  تلویحاً غلط‌کردم را گفت،   و گوشه‌چشمی هم به شاه‌الله و داس‌الله و گلة رجوی نشان داد!

 

می‌دانیم که پاسدار لاریجانی داماد آخوند مطهری است و از این طریق یک پا هم در دکان علیاحضرت فرح پهلوی دارد!   بله،‌  مطهری در توحش و ابتذال و ایران‌ستیزی،   با خمینی و علی روضه‌خوان و میرحسین موسوی رقابت داشت و همکار «مجله زن روز»  بود!‌   در دوران شاهنشاهی در حسینیۀ ارشاد عرعر می‌کرد؛‌   در انجمن سلطنتی فلسفه مشاور علیاحضرت بود؛   با خمینی هم در فرودگاه مهرآباد تخلیه شد!  گویا این شخصیت همه فن حریف در جایگاه ریاست شورای انقلاب آخوند پدوفیل و جیره‌خوار دربار پهلوی نیز لنگر انداخته بودند!  در نتیجه پاسدار لاریجانی،  «شا‌دوماد  مطهری»،‌   قهرمان جنگ و عامل کودتای 23خردادماه را نباید دستکم گرفت!

 

پاسدار لاریجانیِ قهرمان هم مانند پدر کشتزارش از تبار هرجائی‌های عرصۀ سیاست ایران است!   این تحفة وارداتی از کربلا و نجف،   هم از کودتای سایمون گس و میرحسین موسوی طرفداری کرده،   هم مشاور ارشد علی روضه خوان است،  هم در لبنان به موش‌دوانی اشتغال دارد،  ‌ هم برای ساختن سلاح هسته‌ای و جهاد با آمریکا اعلام آمادگی فرموده!  ایشان به ویژه پس از شکست کودتا،  مدعی مقاومت و ایستادگی در برابر تهدیدات فرضی اسرائیل شده‌اند!   ارسال چنین موجود رسوائی به کرملین،   با توجه به اظهارات ولادیمیر پوتین در مورد «ثبات و امنیت منطقه» نشان می‌دهد که بریتانیا هست و نیستش را در«طبق اخلاص» گذارده،  باشد تا در ایران،  حُسن نیت‌اش را به مسکو ثابت کرده باشد!   به یاد داریم که پس از تغییر سفیر بریتانیا در ایران ـ  ژانویه 2025  ـ  پزشکیان را به مسکو فرستادند تا یک سند همکاری با روسیه به  امضاء برساند،   سندی که 6 ماه در آب نمک خوابیده بود،   و فقط پس از شکست کودتای 23 خردادماه،   به تصویب مجلسک جمکران رسید!                         

 

همانطورکه شاهد بودیم،   شکست کودتای «ملا ـ  خاخام ـ کدخدا» در ایران،   هر سه را به صور متفاوت در بحران فرو برده!   دونالد ترامپ در آمریکا از سوی همپالکی‌هایش مورد تهاجم قرار گرفته و ایلان ماسک و جناح جمهوریخواه با پروندة «پدوفیل آیلند»  در مورد رئیس‌جمهور «محبوب» دست به افشاگری زده‌اند.  حال آنکه تصاویر ایلان ماسک و بیل گیتس و ترامپ و شرکاء در کنار «شهید» اپشتین و صبیة روبرت ماکسول،  ماه‌ها پیش از انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحد روی شبکه مجازی بوده.    خلاصه آنزمان که میلیون‌ها آمریکائی به پای «حضرت» ترامپ رأی می‌ریختند،  عالم‌وآدم از «بساط» وی آگاه بود!   ولی خوب از آنجا که سناریوی کلیدی ترامپ در خاورمیانه شکست خورده،   و این شکست اسرائیل را برای نخستین بار زیر ضربه انداخته،   احزاب دمکرات و جمهوریخواه و ... یقة‌ مستر پرزیدنت را رها نمی‌کنند!   ترامپ هم گریبان برگزیدۀ دکان محفل نوبل،  جهادی اوباما،  پدر معنوی کودتا و جنگ و تروریسم را گرفته.      

 

ولی در اسرائیل هم‌ پس از جنگ 12 روزه،  و اعلام پیروزی همزمان «ملا ـ  خاخام ـ کدخدا»،  ‌ پروندة فساد مالی بی‌بی دوباره به جریان افتاده،‌  و با خروج خاخام‌های حزب «شاس» از دولت نتانیاهو،   وی در رأس دولتی فاقد اکثریت و «پا در هوا» نشسته!   با اینهمه شاهدیم که کازینونژاد و نتانیاهو هوای حکومت ملایان را دارند!   هردو روزی 5 نوبت در مورد حملة نظامی به ایران هشدار می‌دهند،   تا از طریق ارعاب ایرانیان به قول معروف «پیزی حکومت آخوند» را جا بیاندازند!   چرا که مقامات رسمی حکومت مذکور از رهبر گرفته تا زرشکیان و عراقچی و پاسدار علی لاریجانی،   قهرمان جنگ 12 روزه یک‌صدا و یک‌دل به «غلط‌کردم» گوئی افتاده‌اند!

 

علی روضه خوان که به دلیل اطمینان کامل به پیروزی کودتای ارباب بر طبل ««نه مذاکره می‌کنیم،  نه جنگ می‌شود» می‌کوفت،   برای تطهیر خود طبق معمول انگشت اتهام را به سوی دیگران گرفته:

 

«کسانی که گفتند جنگ نمی‌شود،   فریب تبلیغات دشمن را خوردند،‌  مزدور رژیم صهیونی بودند»   

منبع: اینستاگرام رادیو گیلان،  مورخ 16 ژوئیه سالجاری    

 

در جوف عقب‌نشینی‌های علی خامنه‌ای،  تاکرکارلسون نیز پای به میدان گذارد،  و به زرشکیان تریبون داد تا رسماً شعار «مرگ بر آمریکا» را پس بگیرد؛  ‌عراقچی نیز طی مصاحبۀ «غلط‌کردم گوئی» با فاکس نیوز،  بکلی انکار کرد که حکومت ملایان خواهان «نابودی اسرائیل» است!

 

می‌دانیم که حکومت پوشالی ملایان که 46 سال است به «جهان کفر» اعلان جنگ ‌داده،   و می‌خواهد «اسرائیل» را نابود کند،   حتی پس از پایان جنگ استعماری با عراق اقدام به ساختن «پناهگاه» برای ایرانیان نکرده!   در نتیجه  علاوه بر مرزها و آسمان کشور،  کل سرزمین ایران به روی مهاجمان باز است.  و مردم بی‌دفاع که در پیش‌ساخته‌های «مقوائی» و وارداتی سکونت دارند،  می‌توانند با «استقلال و آزادی» هدف بمب و موشک قرار گیرند؛   هست و نیست‌شان را از دست بدهند،‌  و آن را به حساب «امتحان الهی» بگذارند!   ملت به ویژه می‌تواند پای تیزوآروغ آخوند صدیقی هم بنشیند و مانند وی «تقوی» را رعایت کند!    

 

حدود یک ماه پس از شکست سناریوی احیاء پیمان استعماری سنتو از طریق کودتا در ایران، و چند روز پس از صدور بیانیة ابله‌فریب میرحسین جلاد ـ  برگزاری رفراندوم،   تشکیل مجلس موسسان، تدوین قانون اساسی و ... ـ  که مورد حمایت دشمنان دمکراسی در داخل و خارج قرار گرفته،   کارخانة رجاله‌پروری،   علی روضه خوان را از پستو بیرون کشید تا از طریق وراجی برای مقامات قوة قضائیه ـ   مهم‌ترین بازوی سرکوب استعمار ـ  با فرافکنی و سلب مسئولیت از خود،    انگشت اتهام را به سوی دولت زپرتی اسرائیل گرفته،  مطالبات اصلی ارباب را به اطلاع مقامات مذکور برساند:

 

 «[...] با قوت و روحیۀ کامل به کار خود ادامه [دهید]»       

منبع:  بی‌بی‌سی،  مورخ 16 ژوئیه سالجاری

 

همچنان که شاهدیم قوة مذکور و نهادهای تحت نظارتش با «قوت و روحیه کامل» جهت ارعاب مردم،   به اعدام کولبران کرد و مدافعان خیزش «زن،  زندگی،‌ آزادی» ادامه می‌دهند،  و همزمان از عوامل حکومت در‌ شلیک عمدی به سرنشینان اتومبیل‌ها،   تخریب اموال عمومی،    آتش زدن اماکن مسکونی و مراکز خرید و باغ‌ها،‌ ‌ خرابکاری در‌ پالایشگاه آبادان، بمب‌گزاری در مراکز آموزشی و ... و آتش زدن مرکز تجاری ونوس در بندر انزلی حمایت «قضائی» به عمل می‌آورند.

 

علی روضه‌خوان هم بیکار ننشسته،  ‌ از طریق ابقاء جنتی و اراذل و اوباش منفور مردم در شورای نگهبان با «قوت و روحیه کامل» به تحریک افکار عمومی مشغول است.  از همه مهم‌تر اینکه «سازمان تبلیغات اسلامی»،  بر پا کنندۀ وقوقیه‌های جماعت با سپردن تریبون وقوقیه به آخوند صدیقی،    بار دیگر مطالبات استعمار از ملت ایران را در بوق ‌گذارده.   بله،  سازمان کذا،   دو روز پس از تیزوآروغ غیرتلویزیونی علی روضه خوان،  دست صدیقی را گرفت و انگلی را که نه تنها توله‌هایش به اتهام زمین‌خواری و تقلب تحت پیگرد قرار گرفته‌اند، که خودش هم سابقة سوءاستفاده و فساد مالی دارد،   بُرد بالای منبر!

 

جای تعجب نیست که پخش مستقیم تیزوآروغ آخوند صدیقی از صدا و سیمای حکومت «مسجدـ  روسپی‌خانه شیعی» الزامی شده بود!   همة بازوهای استعمار برای تحریک افکار عمومی «با قوت» به کارشان ادامه می‌دهند.   به عنوان نمونه پس از لگدپرانی مداحان به سرود «ای ایران»،   شهرخواری تهران هم ناگهان به یاد آورد که تجاوز به حریم برج شهیاد از الزامات «ماه مبارک» محرم و دکان مرگ‌پرستی شیعی‌ها است.   پس بلافاصله دست به کار شد و در  محوطۀ شهیاد،   با  تف و تخته و مقوا یک گنبد و بارگاه و علم و کتل کربلائی بر پا کرد.   قوة قضائیه هم با «قوت و روحیه کامل» در برابرتجاوز به حریم «اثر ملی» و نقض مقررات خفقان اختیار نمود! 

 

در این گیرودار بود که خبر افزایش کمبود برق،   و کاهش فشار آب به اطلاع «امت مسلمان» رسید!   و قرار شد مولدهای برق،   پمپ‌های آب و شیرهای کاهش مصرف که با ارز دولتی توسط پاسداران دلار وارد شده،  به بهای مناسب به «امت انقلابی» حقنه شود!   همزمان چماقداران مسلح حکومت اسلامی به دوران طلائی امام‌شان بازگشته با هجوم به خانه‌های مردم و تفتیش اتومبیل‌ها،   وحشت و ارعاب عمومی را گسترش می‌دهند.  چماقداران غیررسمی هم برگزاری رفراندوم را به عنوان «تنها راه نجات» به مردم ایران معرفی می‌کنند! گویا امروز هم مانند دوران نکبت‌بار «بهار آزادی»،  صف‌کشیدن در برابر حوزه‌های «رأی‌گیری» و شرکت در «رفراندوم»‌ الزامی شده باشد!        

 

در دوران نکبت‌بار «انقلاب» که هنوز جنگ استعماری هم آغاز نشده بود،‌  لات‌ولوت‌های شیعی در جستجوی «ضدانقلاب» ـ  مخالفان کودتا ـ  بودند.  حال آنکه این روزها خانه به خانه، ‌ و کوچه به کوچه، و اتومبیل به اتومبیل،   به دنبال «نفوذی اسرائیل» می‌گردند!   برای ایجاد تسهیلات لازم جهت انجام وظیفة «برادران»،   دولت زرشکیان هم به یاد حفظ محیط زیست آخوند افتاد و اول مرداد را «تعطیل عمومی» اعلام کرد!

 

البته این تعطیلی شامل مساجد و روسپی‌خانه‌ها،  یعنی ناندانی سنتی آخوند پدوفیل و برده‌فروش نمی‌شود.   دکان‌های شارلاتانیسم صادرکنندگان بیانیه‌های خررنگ‌کن از قماش «برگزاری رفراندوم»،   و یا تطهیرحکومت سرسپردة غرب از طریق جدا کردن حساب موسوی جلاد از کیان حکومت اسلامی توسط کیهان جمکران نیز همچنان فعال باقی مانده‌اند.   آنچه ممنوع شده «زندگی انسان» است،   یعنی امرار معاش از راه شرافتمندانه،  و دیگر انواع فعالیت‌های غیرآخوندی!   فعالیت‌هائی که پیش از کودتای آیرون‌ساید و به راه افتادن دکان مجلس موسسان،  تا حدودی در کشور امکانپذیر بود.  ولی پس از خودزنی دربار پهلوی در میعاد 15 بهمن‌ماه،  و ترور رزم آرا ـ  نخست وزیر مخالف یکجانبه‌گرائی و پوپولیسم ـ‌   محمد مصدق دکان «رفراندوم» برای انحلال «مجلس شورای ملی» را نیز به دکۀ موسسان  افزود.   البته پس از کودتای «شیرین 28 مرداد»،  پهلوی دوم رفراندوم شاهانه‌ای برای اصلاحات ارضی ـ  نابودی کشاورزی و تبدیل کشاورز ایرانی به حاشیه‌نشین شهری ـ  به راه انداخت و نهایت امر رسیدیم به «رفراندوم جیره‌خوار دربار پهلوی» در میعاد 12فروردین‌ماه 1358.

 

دردسرتان ندهم!   برای قبائل وحشی شیعی،   «رفراندوم» داروی همه دردهای بی‌درمان بود؛  گویا هنوز هم باشد!  اینان می‌پندارند در شرکت سهامی‌ای که یکصد سال است لندن در ایران برپا کرده،  و بر مبنای احکام توحش اسلام و سبعیت استعمار اداره می‌شود،‌  برای تغییر کارگزار و نشاندن سگ بجای کله‌پز حتماً می‌باید «رفراندوم» برگزار کرد!   حال آنکه رفراندوم ابزار دمکراسی‌ است!   

 

به عنوان نمونه زمانیکه آمریکا برای سرنگونی شارل دوگل،   خردجال «کارگر و دانشجو» در فرانسه به راه انداخت،  و ژان‌پل سارتر را برای حمایت از خردجال علم کرد،  شارل دوگل پیپشنهاد رفراندوم داد!  و پس از اعلام نتیجۀ رفراندوم از مقام ریاست جمهوری استعفا کرد.  خلاصه بگوئیم «رفراندوم»،‌  آب‌نبات چوبی نیست که هرکسی آن را از بقالی سرکوچه  ابتیاع کند!  و آنچه تاکنون در کشور ایران به عنوان «رفراندوم» برگزار شده،‌  جز شارلاتانیسم و «ضدیت با حقوق ملت ایران» نبوده!   بی‌دلیل نیست که در داخل و خارج مرزها، ‌ چماقدار و چپ‌نما جملگی بر طبل «رفراندوم» می‌کوبند!   حضورشان بگوئیم «رفراندوم»،   ابزار سرکوب و کودتا و جایگزینی پوپولیسم فرسوده با استبداد نوین نیست؛‌  برای تامین منافع ارباب راه دیگری بیابید!

 

هنگامه‌ای بپاست به هر کنج مملکت

از فتنۀ‌ خواص پلید و عوام خر

آگاه از سیاست کابینه کس نشد

نبوَد عجب که نیست معین مرام خر

 

(میرزاده عشقی)،   ‌نخستین قربانی کودتای آیرون‌ساید در ایران