وبلاگ‌های ناهید رکسان و سعید سامان در کلمه‌ئو

۱۴۰۴ اردیبهشت ۱۹, جمعه

فستیوال کوچه و آزمون الهی!

 

دیدی که بازهم

صدگونه گشت و بازی ایام

[...]

با مرده باد آتش

و زنده باد  باد

[...]

مهلت به جمع روسپیان داد

(شفیعی کدکنی)

 

در آستانة سفر دونالد ترامپ به شیخ‌نشین‌های خلیج فارس،‌  آسوشیتدپرس،   یکی از مدفوعات غرب که به دستگاه «نیت سنج» مجهز شده‌،  از «قصد» کازینونژاد جهت تغییر نام خلیج فارس به خلیج عربی «گزارش» داد.   بوق نژادپرستان بریتانیا نیز بی‌درنگ تیز و آروغ کارفرمایان آسوشیتدپرس را به زبان فارسی در اختیار گوسفند‌الله گذارد تا در داخل و خارج، گله را بر محور تعصبات متحد کند!

 

 بلافاصله شوت‌وپرت‌های ساکن فرنگ پیرامون نام «خلیج فارس» به اجماع رسیده،  بساط طومار نویسی به راه می‌اندازند و ... و اوباش‌الله درون‌مرز از قماش مم‌جواد ظریف و ‌علی‌اکبر ولایتی و شرکاء نیز با توسل به نام «خلیج فارس»،  حرکت سینه‌خیز به سوی پروژۀ آمریکائی اعلیحضرت رضا پهلوی را آغاز می‌‌کنند.

 

 با توجه به وزش باد موافق در مسیر اهداف والای پرزیدنت کازینونژاد،   برای ایشان پیشنهاد بهتری دارم.    اگر نام «خلیج ترامپ» بر خلیج فارس بگذارند مناسب‌تر است،  و به این ترتیب ایشان خواهند توانست تنگه هرمز را نیز تنگة ملانیا بنامند!   کشور ایران هم،‌   برخلاف پیش‌گوئی‌های آریامهر مبنی بر «ایران را ایران‌ستان می‌کنند» می‌تواند ترامپستان شود!  در نتیجۀ این تغییرات کلان‌ستراتژیک،  و بر مبنای احکام مترقی شرع مبین،‌   تنگه برای‌ پاسدار شریعتمداری و شرکاء «حرام شرعی» می‌شود،  و دیگر نمی‌توانند روزی پنج نوبت در روزی نامۀ کیهان،  «تنگه» را ببندند!  در نتیجه عبور و مرور در تنگة ملانیا برای همة کشتی‌ها آزاد خواهد بود!   در چنین شرایطی است که با توجه به اکتشافات «علمی ـ شکمی» نوابغ تشیع علفی در سایت ایران اینترناشنال مبنی بر اینکه «آزادی مهم‌تر از دمکراسی است»،   گوسفندالله نیز خواهند توانست جهت استقرار حکومت  «آزادی،  عدالت،‌ آبادی» رفراندوم بیخ دیواری برپا کنند!   یادآور شویم حکومت خررنگ‌کن کذا،   پیشنهادی است که در پی فاجعة شه‌بندر از ذهن جعفر پناهی تراوش کرده و مانند همة پیشنهاد‌های سرشار از نبوغ پیروان مکتب تشیع علفی در رادیو فردا آناً انعکاس یافته.     

 

گویا حکومت نئاندرتال‌های شیعی و اربابانش برای به راه انداختن خردجال و رفراندوم با شعار گنگ،  مبهم و ابله‌پسندی همچون «آزادی،  عدالت، آبادی» بی‌صبرانه در انتظار فاجعۀ بندرعباس بوده‌اند!   از اینرو اربابان تشیع علفی هیچ پیام تسلیتی برای حکومت ملایان ارسال نکردند!  و اصلاح‌طلب و اصولگرا هم کور و کر و لال شدند،   و ... و از همه مهم‌تر علی روضه‌خوان است که از شدت خوشحالی 24 ساعت زبانش بند آمده بود؛   ظهور امام زمان آمریکائی‌اش را قریب‌الوقوع می‌دید!   تهاجم نظامی به شه‌بندر،  هم فستیوال موسیقی «کوچه» را به تعطیل کشاند،   هم مردم را در وحشت فرو برد،   و هم به دولت دکتر «زرشکیان» امکان داد تا با اعلام عزای عمومی،‌  نانی برای آخوند مفتخور و مفت‌گو و خودفروش به تنور بچسباند!

 

بله هیچ دلیلی نداردکه رهبر واتیکان بمیرد،  و دولت موسولینی 5 روز عزای عمومی اعلام کند،‌  و مافیای سیسیل مسابقات فوتبال را به تعویق بیاندازد،  آنوقت در چنین شرایطی هندو‌ها  در کشمیر به گردش بروند و یا ایرانیان در بوشهر فستیوال موسیقی «کوچه» برگزار‌کنند!   مگر نمی‌بینند که همه باید «به احترام محفل فاشیسم» سوگوار باشند؟!

 

باری 24 ساعت پس از انفجارهای شه‌بندر،   یک پیام بی‌سروته از سوی مقام معظم رهبری انتشار یافت که در آن برخلاف روال همیشگی هیچ اشاره‌ای به «دشمن و توطئه» و این حرف‌ها نشد.   ‌هر چند طبق معمول،   دادگاه‌های «عدالت علفی» اعدام‌ها را «به نام خداوند خونخوار ابراهیم» همچنان ادامه می‌دادند!   بله حکومت جبون و خود فروخته‌ای که حتی جرأت نداشت در مورد تهاجم نظامی اربابانش به بندرعباس اطلاع رسانی کند،   دستش برای کشتار ایرانیان باز است!   دو روز پس از انفجارها،   وزیرکشور ملایان یک بیانیة بی‌سروته‌تر صادر کرد که حاکی از سردرگمی و ناامیدی از ظهور امام زمان‌شان بود!                  

 

خلاصه طبق معمول بساط «کی بود، کی بود» پهن شد؛   مدفوعات غرب و شاخک‌های شیعی‌شان هم جهت سلب مسئولیت از عاملان و آمران این جنایت،  ‌ کشف کردند که «بی‌احتیاطی در جابجائی مواد شیمیائی و مواد منفجرة‌ خطرناک» باعث این انفجارها شده است!   به عبارت دیگر قربانیان  انفجارها،   «مسئول انفجار» شناخته شدند!   جالب اینکه،   رضاپهلوی هم به کمک برادران دینی‌اش آمده،   انگشت اتهام را به سوی «بی‌کفایتی» می‌گیرد!   بله،  انفجار قطار نیشابور ـ  18 فوریه 2004 ـ  را فراموش نکرده‌ایم؛  فاجعۀ اسکله شه‌بندر هم حکایت انفجار قطار نیشابور شده!   

 

باری محشرخری که به کمک مدفوعات غرب و شاخک‌های شیعی‌‌شان در کشور به راه  افتاده،   شرکت نفت بیانیه‌ای صدوریده و اعلام داشته که «خوشبختانه» به مخازن سوخت آسیبی نرسیده است!   توگوئی آسیب ندیدن مخازن سوخت به دلیل کفایت و درایت و نبوغ و کاردانی مدیران شرکت کذا بوده!   حال که به بندرعباس و شرکت نفت ملی ایران رسیدیم،   بدنیست یک مینی پرانتز بازکنیم و سری بزنیم به بهشت دوران آریامهر!    

 

در دوران صدارت هویدا،   ارسال سوخت به جزایر قشم،‌   ابوموسی،  تنب بزرگ و کوچک از بندرعباس صورت می‌گرفت.   گالن‌‌ها را در موتور لنج می‌گذاشتند،  جاشویان نیز در محل غذا می‌پختند.  و سرانجام روزی فرارسید که درست در کنار ناوگان دریائی ارتش شاهنشاهی ‌گالن‌های بنزین آتش گرفت،   و ده‌ها گالن مشتعل به سوی ناوشکن‌های اعلیحضرت به پرواز در آمد!   البته روزنامه‌ها با حفظ سیاست خفقان کامل اطلاع‌رسانی هم ‌کردند؛  یعنی هیچ نگفتند!  در دوران دکتر منوچهر اقبال ـ  سعید نفیسی در رمان نیمه‌راه بهشت از ایشان  به عنوان دکتر ادبار یاد کرده ـ  امور شرکت ملی نفت به یک آبدارچی به نام «نویدی» واگزار شده بود،   دولت نمی‌خواست  دلش را بشکند!

 

پیشتر در مورد ارتباط صدارت هویدا با استقرار دکتر ادبار و نوچه‌اش، «نویدی» در شرکت ملی نفت ایران توضیح داده‌‌ایم و اگر بوق‌های جمکران در مورد اصل و نسب دکتر «ادبار» و شغل اصلی «نویدی» خفقان اختیار کرده‌اند،   یک دلیل روشن دارد.   محفلی که با ترور حسنعلی منصور راه‌گشای پیشرفت و ترقی امثال ادبار و نویدی در ایران شد،  همان محفل تیغ‌کش‌هائی است که روز 22 بهمن 1357 در رأس هرم قدرت در ایران نشست.

 

باری در آن دوران که ایران گویا «بهشت» شده بود،   یک گزارش فوق سری در مورد خطرات ناشی از حمل سوخت به بنادر قشم و ...  به هیئت مدیرة شرکت نفت ارسال شد،   که صدالبته مسکوت ماند!   ولی پس از انفجارهای بندرعباس در نزدیکی ناوگان ارتش،  مسئولان این بساط جهت سلب مسئولیت از خود،  یک گروه از بازرسان شاهنشاهی را به بندرعباس فرستادند.   بازرسان شاهنشاهی هم که در جریان گزارش فوق سری نبودند،  ‌یقة مسئولان محلی را گرفتند که این چه وضعیتی است؟!   وقتی کپی گزارش در اختیارشان قرار گرفت،  به تهران بازگشتند،  ولی برخلاف انتظار،   هیچکس مزاحم دکتر ادبار و نویدی نشد!  این زوج خوشبخت همچنان بر امور شرکت ملی نفت نظارت عالیه اعمال می‌کردند!   جالب‌تر اینکه،  پس از  انقلاب «شکوهمند» ملایان که بوق‌های حکومتی دست به افشاگری‌های صدمن‌یک‌قاز در مورد دستگاه پهلوی می‌زدند،   هیچ سخنی از رابطۀ «نویدی» و دکتر «ادبار» به میان نمی‌آمد،   و هنوز هم نمی‌آید.

 

دلیل هم روشن است؛‌   محفلی که نویدی را در حاشیه گذارده،   خود نیز برای ناشناس ماندن  نیازمند صورتک است.   این محفل با نقاب اسلام به میدان آمده،‌   و اینک برای تقویت دین مبین اسلام به صورت زیرجلکی به تبلیغ مسیحیت در ایران مشغول شده!    چرا که بی‌بی‌گوزک‌های اسلام و دیگر ادیان ابراهیمی یک هدف مشترک دنبال می‌کنند:   تحمیق و تخریب انسان‌ها جهت گله‌سازی!   حال مینی پرانتز را می‌بندیم و بازمی‌گردیم به انفجارهای شه‌بندر! 

 

به استنباط ما تقارن مذاکرات آمریکا و مترسک‌های شیعی‌اش با دو فاجعه ـ کشتار  توریست‌ها در کشمیر هند،   و تهاجم نظامی به شه‌بندر نشان می‌دهد که «هدف اصلی» کریدور شمال ـ جنوب بوده!   کریدوری که مهم‌ترین حلقة‌ تجارت میان آسیا و اروپا است. این کریدور مسافت 16 هزار کیلومتری حمل بار از طریق کانال سوئز را حدود 50 درصد کاهش می‌دهد و نان خیلی‌ها را آجر می‌کند.   

 

به همین دلیل «خیلی‌ها» در اواخر دوران پرزیدنت زین العابدین فایزر در هند تجمع کرده،   تصمیم گرفتند که این کریدور را با مسیر دیگری جایگزین نمایند که از اسرائیل عبور کند!   این تصمیم به تأئید موسولینی موطلائی،  رئیس دولت فعلی ایتالیا هم رسیده است!   ممانعت حکومت ملایان از احداث خط آهن «رشت  ـ آستارا» ریشه در همین مسائل دارد.  چرا که احداث این محور ریلی،   هم بندر بمبئی را به هلسینکی متصل خواهد کرد،    و هم قطار کانتینری «شانگهای ـ  تهران» می‌تواند از مسیر «رشت ـ آستارا ـ تفلیس» به اروپا برسد!  

 

در هر حال علیرغم خدمات «جنسی ـ ایدئولوژیک» حکومت تشیع علفی ـ‌  اعدام ایرانیان به ادعای واهی  عامل موساد،  شاعر کافر و ... ـ  گویا انفجارهای شه‌بندر نتیجة دلخواه اسرائیل و اربابانش را به بار نیاورد!  سر بریدۀ  مایک والتز،‌   مشاور امنیتی ترامپ و معاون‌اش را در سینی گذاشتند،   و اصابت یک موشک ـ   منتسب به حوثی‌ها ـ  به حوالی فرودگاه بن‌گوریون،  علاوه بر سامانه‌های دفاعی پاتریوت و تاد،   سامانه‌های گنبد آهنین،   فلاخن داوود،  و...  و خصوصاً عصای موسی و تنبان ابراهیم و شلوارشلیتة هاجر را هم ابترکرد،   و با سفر رسمی  تروریست 10 میلیون دلاری ـ احمد الشرع ـ به پاریس، یک سطل زباله هم روی سر حاکمیت فرانسه تخلیه شد!

 

به مناسبت بزرگداشت 80‌مین سالگرد شکست ارتش شکست‌ناپذیر آلمان نازی در مسکو،   که هیچیک از شیعی‌ها در آن حضور نیافتند.